رخ سوی خرابات نهادیم دگربار
در دام خرابات فتادیم دگربار
از بهر یکی جرعه دو صد توبه شکستیم
در دیر مغان روزه گشادیم دگربار
در کنج خرابات یکی مغبچه دیدیم
در پیش رخش سر بنهادیم دگربار
آن دل که به صد حیله ز خوبان بربودیم
در دست یکی مغبچه دادیم دگربار
یک بار ندیدیم رخش وز...