نتایح جستجو

  1. eksir

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
  2. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    آبي تر از آنم كه كه بيرنگ بميرم از شيشه نبودم كه با سنگ بميرم
  3. eksir

    رباعی و دو بیتی

    كي رفته اي ز ديده كه پيدا كنم تو را؟ كي گشته اي نهان كه هويدا كنم تو را؟ با صدهزار جلوه برون آمدي كه من با صدهزار ديده تماشا كنم تو را
  4. eksir

    رباعی و دو بیتی

    خفته خبر ندارد سر بر كنار جانان اين شب دراز باشد در چشم پاسبانان اي صبح شب نشينان جانم به طاقت آمد از بس كه دير ماندي چون شام روزه داران
  5. eksir

    رباعی و دو بیتی

    ساقی غم من بلند آوازه شده است سرمستي من برون ز اندازه شده‌است با موي سپيد سرخوشم از مي تو پيرانه سرم بهار دل تازه شده است
  6. eksir

    شعر نو

    آن روزها رفتند آن روزهای ذبه و حیرت آن روزهای خواب و بیداری ان روزهای هر سایه رازی داشت هر جعبه ئ صندوقخانه ء سر بسته گنجی را نهان میکرد هر گوشه ، در سکوت ظهر ، گویی جهانی بود هرکس از تاریکی نمی ترسید در چشمهایم قهرمانی بود
  7. eksir

    غزل و قصیده

    سر برآور ای حریف و روی من بین همچو زر جان سپر کردم ولیکن تیر کم زن بر سپر این جگر از تیرها شد همچو پشت خارپشت رحم کردی عشق تو گر عشق را بودی جگر من رها کردم جگر را هرچ خواهد گو بشو بر دهانم زن اگر من زین سخن گویم دگر بنده ساقی عشقم مست آن دردی درد گوشه‌ای سرمست خفتم فارغم از خیر و شر...
  8. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ساقی بده پیمانه ای ز آن می که بی خویشم کند بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند نور سحرگاهی دهد فیضی که می خواهی دهد با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرا...
  9. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تومثال قطره اشگی روی گونه های عاشق مثل اون آب حیاتی واسه ریشه ی شقایق. مثل آبی ، مثل دریا مثل اون پرنده ای که پر زده تو دل ابرا ؛ با شکوهی ، دلربائی.
  10. eksir

    غزل و قصیده

    عشق را با گفت و با ایما چه کار روح را با صورت اسما چه کار عاشقان گوی‌اند در چوگان یار گوی را با دست و یا با پا چه کار هر کجا چوگانش راند می‌رود گوی را با پست و با بالا چه کار آینه‌ست و مظهر روی بتان با نکوسیماش و بدسیما چه کار سوسمار از آب خوردن فارغست مر ورا با چشمه و سقا چه کار...
  11. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    برای دیدن تو همیشه سبزه زار می مانم کنار جنگل شب به انتظار می مانم تو را میان فاصله ها ی بی کسی خواهم جست درون این قفس تن به آرزوی بهار می مانم نمی دهم از دست شوق وصل تو را میان باغ سبز امید غنچه وار می مانم به وقت تنگدستی این قلب رنجیده به گرد شمع وجودت به یادگار می مانم دو دست دعای خود...
  12. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش
  13. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    بعد عمری که نشستیم در ره دیدار دوست لحظه دیدار ها چشمان ما در خواب شد
  14. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    هر کسی را از گذشت زندگی سهمی بود سهم ما از زندگی هم جز کلاهی بیش نیست
  15. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    اشک مرا بدید واز من برید بر آب ها بنا ماندگار نیست
  16. eksir

    خدا نگهدار

    خدا نگهدار
  17. eksir

    شعر نو

    باران !‌ سرود دیگری سر کن من نیز می دانم که در این سوگ یاران را یارای خاموشی گزیدن نیست اما تو می دانی که در این شب دیوارهای خسته را تاب شنیدن نیست من نیز می دانم که یاران شقایق را دستی به نفرین از ستاک صبح پرپر کرد من نیز می دانم که شب افسانه ی خود را در گوش بیداران مکرر کرد اما نمی گویم دیگر...
  18. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    رفتــم بـطبیب گفــتم از درد نهان گفتـا از غیر دوست بر بند زبان گفتم که غذا؟ گفت همین خون جگر گفتم پرهیز؟ گفت از هر دو جهان
  19. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت دل تنگش سر گل چیدن از این باغ نداشت قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت...
  20. eksir

    شعر نو

    از آن سوی مرز باور و تردید می آیم خسته بسته می آیم هم رنگ درخت در هجوم دی می پایم تا بهار می پایم خاموشم و انتظار سر تا پا تا سبزترین ترانه را فردا در چهچهه بوسه ی تو بسرایم
بالا