نتایح جستجو

جدایی را لحظه لحظه به من بیاموز آرام تر بگذر تو هرگز مشایعت کننده نبودی تا بدانی وداع چه صعب است وداع توفان می‌آفریند اگر فریاد رعد را در توفان نمی‌شنوی باران هنگام طوفان را که میبینی

فضای خانه که از خنده‌های ما گرم است چه عاشقانه نفس میکشم!، هوا گرم است

فلک را جور بی‌اندازه گشت‌ست جهان را رسم و آیین تازه گشت‌ست هزار امروز هم آواز زاغ است گل از بی‌رونقی‌ها خار باغ است نه خندان غنچه نه سرو از غم آزاد نه گل خرم نه بلبل خاطرش شاد غم دیرینه گر در سینه داری چه غم گر باده دیرینه داری دو چیز انده برد از خاطر تنگ نی خوش نغمه و مرغ خوش آهنگ فلک را عادت...

شديم مساوي چون منم تشكر ندارم از همين جا تشكر به خاطر گل زيبايت و....

بارخدايا بر محمد و آلش درود فرست، و ايمانم را به درجه كامل‏ترين ايمان رسان، و يقينم را برترين يقين گردان، و نيتم را به بهترين نيت‏ها منتهى ساز، و كردارم را به بهترين كردارها تبديل كن. بارخدايا، نيّتم را به لطف خود كامل و خالص گردان، و يقينم را بدان گونه كه دانى به راه صحت بر،

بارالها! بر کرانه‏های خواهش نشسته‏ام و دست‏های التماسم را به هزار نام بزرگت، گره می‏زنم...

خداوندا از تو به سبب دانشت (كه به همه چيز آگاهى) درخواست خير دارم، پس بر محمد و آلش درود فرست، و در حقّم به خير حكم كن، و شناخت آنچه را كه برايمان اختيار كردى به ما الهام فرما،

ای دست ای مخمل نسیم ای بازگشته از سفر بیکرانگی : - از سرزمین پاک گیاهان مهرزی - ایکاش گرده های محبت را در ذهن سبز گونه ی من ، بارور کنی . ایکاش ، می گشودیم آرام ایکاش جکله های تنم را آهنگ عاشقانه می دادی آنگاه آن عاشقانه را از بر می خواندی ایکاش با من می ماندی روزی هزار بار من را...

شاعر : فرهاد شیبانی آهنگ ساز : تورج شعبانخانی خواننده : ستار آلبوم : همسفر آهنگ : همسفر همسفر تنها نرو بذار تا با هم بریم سرنوشته مون یکی هر دو مون مسافریم تازه از راه رسیدم هنوزم خسته رام همسفر تنها نرو بذار تا من هم بیام سخت دل کندن از این شهر و دل بستگیام بودن از خونه جدا با...

[IMG]

خواهش مي كنم ...ما فقط كافيست درك درستي از يك كلمه سلام داشته باشيم سلام كردن يعني ايمن بودن يعني تو در كنار من ايمني عارفان ليلي خويش و دم به دم مجنون خويش

زيبا بود پس شما حاجيه خانم شديد؟؟؟

خودخواه ، تجربه سخت تنهایی را ، پیش رو دارد

مشکل زندگی امروز ما این است که ابلهان در کارشان مطمئن هستند و عاقلان مردد.

آيا از بخشندگي و مهرباني که نخستين حالات خداوند است ، در ما نشاني هست ؟

به آنچه امیدی به آن نداری ، امیدوارتر باش. همانا برادرم موسی به سوی آتش رفت، اما خداوند با او سخن گفت

آنکه وجود حقیقی خویش را می بیند ، به راستی واقعیت زندگی را برای خود ، آدمیان و همه چیز دیده است

معذرت مي خواهم از اينكه منتظر مانديد بايد زودتر ميگفتم من پنجشنبه و جمعه ها نيستم قوليست قديمي كه بايددر جايي ادا بشه به همين خاطر اين دو روز من نيستم خوشحالم از اينكه احساس شادي ميكنيد

عليك سلام روز شما هم بخير خوبم خدا را شكر ....شما چگونه ايد؟

در این ظلمت‌سرا تا کی به بوی دوست بنشینم گهی انگشت بر دندان گهی سر بر سر زانو