نتایح جستجو

  1. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه‌های غریبانه قصه پردازم به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار که از جهان ره و رسم سفر براندازم
  2. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    از پرده برون آمد، ساقی، قدحی در دست هم پرده‌ی ما بدرید، هم توبه‌ی ما بشکست بنمود رخ زیبا، گشتیم همه شیدا چون هیچ نماند از ما آمد بر ما بنشست زلفش گرهی بگشاد بند از دل ما برخاست جان دل ز جهان برداشت وندر سر زلفش بست در دام سر زلفش ماندیم همه حیران وز جام می لعلش گشتیم همه...
  3. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    اگر مراد تو ای دوست بی مرادی ماست مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست اگر قبول کنی ور برانی از بر خویش خلاف رای تو کردن خلاف مذهب ماست میان عیب و هنر پیش دوستان کریم تفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد خلل پذیر نباشد ارادتی که مراست مرا به...
  4. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    نیم به خاطر صحرا چو گردباد گران نفس چو راست کنم، می‌برم گرانی خویش
  5. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    چون چرخ بکام یک خردمند نگشت خواهی تو فلک هفت شمر خواهی هشت چون باید مرد و آرزوها همه هشت چه مور خورد بگور و چه گرگ بدشت
  6. *زهره*

    كوي دوست

    هرچه مرا روی تو به روی رساند ناخوش و خوش‌دل به‌روی خوش بستاند هست به رویت نیازم از همه رویی گرچه همه محنتی به روی رساند در غم تو سر همی ز پای ندانم گر تو ندانی مدان خدای تو داند رغم کسی را به خانه در چه نشینی کاتش دل را به آب دیده نشاند هجر تو بر من همی جهان بفروشد...
  7. *زهره*

    از اینا بخور [IMG]

    از اینا بخور [IMG]
  8. *زهره*

    غزل و قصیده

    چو میل او کنم، از من به عشوه بگریز دگر چو روی به پیچم به من در آویزد اگر برابرش آیم به خشم برگردد وگر برش بنشینم به طیره برخیزد به رغم من برود هر زمان، که در نظرم کسی بجوید و با مهر او در آمیزد شبی که بر سر کویش گذر کنم چون باد رقیب او ز جفا خاک بر سرم بیزد و گر به...
  9. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    نیستم یک دم ز درد و محنت هجران خلاص کو اجل تا سازدم زین درد بی درمان خلاص کار دشوار است برمن ، وقت کار است ای اجل سعی کن باشد که گردانی مرا آسان خلاص کشتی تابوت می‌خواهم که آب از سرگذشت تا به آن کشتی کنم خود را ازین توفان خلاص چند نالم بردرش ای همنشین زارم بکش کو رهد از...
  10. *زهره*

    فراق یار

    رفتی و نمی‌شوی فراموش می‌آیی و می‌روم من از هوش سحرست کمان ابروانت پیوسته کشیده تا بناگوش پایت بگذار تا ببوسم چون دست نمی‌رسد به آغوش جور از قبلت مقام عدلست نیش سخنت مقابل نوش بی‌کار بود که در بهاران گویند به عندلیب مخروش دوش آن غم دل که می‌نهفتم باد سحرش...
  11. *زهره*

    BOYZzz ♂ Vs♀ GIRLZzzz

    it is becoz girls like versatility in their lives
  12. *زهره*

    عزیزم حالت خوب نیس استراحت کن:w12:

    عزیزم حالت خوب نیس استراحت کن:w12:
  13. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    می‌دمد صبح و کله بست سحاب الصبوح الصبوح یا اصحاب می‌چکد ژاله بر رخ لاله المدام المدام یا احباب....
  14. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    بگو ای یار همراز این چه شیوه‌ست دگرگون گشته‌ای باز این چه شیوه‌ست عجب ترک خوش رنگ این چه رنگست عجب ای چشم غماز این چه شیوه‌ست دگربار این چه دامست و چه دانه‌ست که ما را کشتی از ناز این چه شیوه‌ست دریدی پرده ما این چه پرده‌ست یکی پرده برانداز این چه شیوه‌ست منم آن کهنه...
  15. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    شنیدم مر مرا لطفت دعا گفت برای بنده خود لطف‌ها گفت چه گویم من مکافات تو ای جان که نیکی تو را جانا خدا گفت ولیکن جان این کمتر دعاگو همه شب روی ماهت را دعا گفت
  16. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری وفای عهد من از خاطرت بدر نرود
  17. *زهره*

    فراق یار

    در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند وین همه منصب از آن حور پریوش دارم گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری من به آه سحرت زلف مشوش دارم گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست من رخ زرد به خونابه منقش دارم گر به...
  18. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    کس به چشم در نمی‌آید که گویم مثل اوست خود به چشم عاشقان صورت نبندد مثل دوست هر که با مستان نشیند ترک مستوری کند آبروی نیک نامان در خرابات آب جوست جز خداوندان معنی را نغلطاند سماع اولت مغزی بباید تا برون آیی ز پوست به بنده‌ام گو تاج خواهی بر سرم نه یا تبر هر چه پیش عاشقان...
  19. *زهره*

    كوي دوست

    یار من آن که لطف خداوند یار اوست بیداد و داد و رد و قبول اختیار اوست دریای عشق را به حقیقت کنار نیست ور هست پیش اهل حقیقت کنار اوست در عهد لیلی این همه مجنون نبوده‌اند وین فتنه برنخاست که در روزگار اوست صاحب دلی نماند در این فصل نوبهار الا که عاشق گل و مجروح خار اوست...
  20. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    خورشید زیر سایه زلف چو شام اوست طوبی غلام قد صنوبرخرام اوست آن قامتست نی به حقیقت قیامتست زیرا که رستخیز من اندر قیام اوست بر مرگ دل خوشست در این واقعه مرا کب حیات در لب یاقوت فام اوست بوی بهار می‌دمدم یا نسیم صبح باد بهشت می‌گذرد یا پیام اوست دل عشوه می‌فروخت که من...
بالا