نتایح جستجو

  1. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    حافظ حافظ سیلاب گرفت گرد ویرانهٔ عمر وآغاز پری نهاد پیمانهٔ عمر بیدار شو ای خواجه که خوش خوش بکشد حمال زمانه رخت از خانهٔ عمر
  2. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    بنال بلبل اگر با منت سر یاریست که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست در آن زمین که نسیمی وزد ز طره دوست چه جای دم زدن نافه‌های تاتاریست بیار باده که رنگین کنیم جامه زرق که مست جام غروریم و نام هشیاریست خیال زلف تو پختن نه کار هر خامیست که زیر سلسله رفتن طریق عیاریست...
  3. *زهره*

    كوي دوست

    خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار کس را وقوف نیست که انجام کار چیست پیوند عمر بسته به موییست هوش دار غمخوار خویش باش غم روزگار چیست معنی آب زندگی و روضه ارم جز طرف جویبار و می خوشگوار چیست مستور و مست...
  4. *زهره*

    ?What is this

    a lighter
  5. *زهره*

    BOYZzz ♂ Vs♀ GIRLZzzz

    yes of course they do not want to believe that they are wrong they hate to hear advices
  6. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد
  7. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Love's Secret by William Blake Love's Secret by William Blake Love's Secret Never seek to tell thy love, Love that never told can be; For the gentle wind does move Silently, invisibly. I told my love, I told my love, I told her all my heart; Trembling, cold, in ghastly fears, Ah...
  8. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    هر که او معشوق دارد گو چو من عیار دار خوش لب و شیرین زبان خوش عیش و خوش گفتار دار یار معنی دار باید خاصه اندر دوستی تا توانی دوستی با یار معنی دار دار از عزیزی گر نخواهی تا به خواری اوفتی روی نیکو را عزیز و مال و نعمت خوار دار ماه ترکستان بسی از ماه گردون خوبتر مه ز...
  9. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    عاشق مشوید اگر توانید تا در غم عاشقی نمانید این عشق به اختیار نبود دانم که همین قدر بدانید هرگز مبرید نام عاشق تا دفتر عشق بر نخوانید آب رخ عاشقان مریزید تا آب ز چشم خود نرانید معشوقه وفا به کس نجوید هر چند ز دیده خون چکانید اینست رضای او که اکنون بر روی...
  10. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    تا بر نکنید جان و دل از غیر دلارام دعوی مکنید صفوت و بیهوده ملافید
  11. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    روزی اندر خاکت افتم ور به بادم می‌رود سر کان که در پای تو میرد جان به شیرینی سپارد
  12. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  13. *زهره*

    [IMG] بر آستانه در گرد مرگ مي باريد از آسمان شب زده در شب تگرگ مي باريد و از...

    [IMG] بر آستانه در گرد مرگ مي باريد از آسمان شب زده در شب تگرگ مي باريد و از تمام درختان بيد با وزش باد برگ مي باريد كه آن تناور تاريخ تا بهاران رفت به جاودان پيوست و بازوان بلندش كه نام نامي او راهميشه با خود داشت به جان پيوست به بيكران پيوست
  14. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    شبنم از سعی به سرچشمهٔ خورشید رسید قطره ماست که زندانی گوهر شده است
  15. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را چنان که تویی من صفت ندانم کرد که عرض جامه به بازار در نمی‌گنجد
  16. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    دیده باشی تشنه مستعجل به آب جان به جانان همچنان مستعجلست
  17. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    اگر یک قطره دردی بر تو ریزم ز مسجد بازمانی وز مناجات
  18. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    عطار عطار گنجت باید به رنج خو باید کرد جان وقف بلای عشق او باید کرد در پنجهٔ شیر اوفتادن به ازانک با او نفسی پنجه فرو باید کرد
بالا