نتایح جستجو

هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست بازش ز طره تو به مضراب می‌زدم

دست به قلم هم هستین که

my cousin was frightened before her marriage but now she's ok if you can control your anger and afford to grantee your life and the most important love your wife things will be ok but that's the wife you have chosen if you are frightened from your own choice then ...

تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است

ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عیش پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را

خیلی بده آدم حواسش موقع کپی کردن جای دیگه باشه وای وای وای

دم غروب ميان حضور خسته اشيا نگاه منتظري حجم وقت را مي ديد و روي ميز هياهوي چند ميوه نوبر به سمت مبهم ادراك مرگ جاري بود و بوي باغچه را باد روي فرش فراغت...

تکراری بود گذاشته بودیش قبلا

به خیر شما نیازی نیست...شر مرسان there is no need for the golden ring or the flower your smile is enough

women with hijab or veil

من شرمنده‌م امروز تشکرام تموم شده جبران می‌کنم فردا همه‌ش‌و

you're right but housework is not as easy as you men think you just come back home, sit somewhere and read newspaper and order you have to have something for us in return of our works at home

i know you like yashil alma yours is a tent

see bmd money is essential but not enough there are many others things to start a good life under one roof they are love, affection, and also a nice apartment

هر کس به طریقی صفت حمد تو گوید بلبل به غزل‌خوانی و قمری به ترانه

باران اضلاع فراغت مي شست من با شنهاي مرطوب عزيمت بازي مي كردم و خواب سفرهاي منقش مي ديدم من قاتي آزادي شن ها بودم من دلتنگ بودم در باغ يك سفره مانوس پهن بود چيزي وسط سفره شبيه ادراك منور يك خوشه انگور روي همه شايبه را...

سال ميان دو پلك را ثانيه هايي شبيه راز تولد بدرقه كردند كم كم در ارتفاع خيس ملاقات صومعه نور ساخته مي شد حادثه از جنس ترس بود ترس وارد تركيب سنگ ها مي شد حنجره اي در ضخامت خنك باد غربت يك دوست را زمزمه مي كرد از سر...

you boys can't distinguish fantasy from reality the reality is that you do need to have girls beside you coz they encourage you to get to the top

یه چیزی که هست اینه که (مثلا در مورد همین go out ) گرامر محاوره‌ای با گرامر نوشتاری از زمین تا آسمون فرق داره..ماها که زبان یاد می‌گیریم به اصطلاح کلاسیک یاد می‌گیریم..به خاطر همین خیلی لفظ قلم حرف می‌زنیم خود انگلیسی زبانها یه جوک دارن که می‌گه: یکی می‌میره می‌ره در بهشت در می‌زنه. می‌پرسن...

no we are the best politicians we fasten satan's hands with an iron rope we accept your insidious kneeling but have it in mind that we know whatever that is in your mind