من از مرگ نمی هراسم
این را خوب می دانی بانو
نه از مرگ و نه از رها شدن از این تن
من از بی تو بودن می ترسم بانو
تو که نباشی ،مرگ همین حوالی ست
تو که نباشی ،چه کسی این تن خسته را نوازش می کند
حالا گیرم مرگ هم آمد
تو که نباشی مرگ قاصد خوشی ست برای لحظات تنهایم
من ، این وا نهاده در خیل آدمیان شهوت...