نتایح جستجو

  1. *زهره*

    بارونه [IMG]

    بارونه [IMG]
  2. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  3. *زهره*

    فراق یار

    معاشران ز حریف شبانه یاد آرید حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید به وقت سرخوشی از آه و ناله عشاق به صوت و نغمه چنگ و چغانه یاد آرید چو لطف باده کند جلوه در رخ ساقی ز عاشقان به سرود و ترانه یاد آرید چو در میان مراد آورید دست امید ز عهد صحبت ما در میانه یاد آرید سمند دولت اگر...
  4. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    بگذار سر به سينه من تا که بشنوي آهنگ اشتياق دلي دردمند را شايد که پيش ازين نپسندي به کار عشق آزار اين رميده سر در کمند را بگذار سر به سينه من تا بگويمت اندوه چيست عشق کدامست غم کجاست بگذار تا بگويمت اين مرغ خسته...
  5. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    معاشران گره از زلف یار باز کنید شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید حضور خلوت انس است و دوستان جمعند و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید میان...
  6. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد این قدر دانم که از شعر ترش خون می‌چکید
  7. *زهره*

    كوي دوست

    در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد...
  8. *زهره*

    مرسی هدیه‌ی یکی از دوستامه

    مرسی هدیه‌ی یکی از دوستامه
  9. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی‌ارزد به کوی می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرند زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد رقیبم سرزنش‌ها کرد کز این باب رخ برتاب چه افتاد این سر ما را که خاک در نمی‌ارزد شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است...
  10. *زهره*

    شعر نو

    در بياباني دور که نرويد جز خار که نخيزد جز مرگ که نجنبد نفسي از نفسي خفته در خاک کسي زير يک سنگ کبود دردل خاک سياه مي درخشد دو نگاه که به ناکامي ازين محنت گاه کرده افسانه هستي کوتاه باز مي خندد مهر باز مي تابد ماه باز هم قافله سالار...
  11. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    اول به وفا می وصالم درداد چون مست شدم جام جفا را سرداد پر آب دو دیده و پر از آتش دل خاک ره او شدم به بادم برداد
  12. *زهره*

    تنها به تماشاي چه اي ؟ بالا گل يك روزه نور پايين تاريكي باد بيهوده...

    تنها به تماشاي چه اي ؟ بالا گل يك روزه نور پايين تاريكي باد بيهوده مپاي شب از شاخه نخواهد ريخت و دريچه خدا روشن نيست از برگ سپهر شبنم ستارگان خواهد پريد تو خواهي ماند و هراس بزرگ ستون نگاه و پيچك غم...
  13. *زهره*

    غزل و قصیده

    آن یار کز او خانه ما جای پری بود سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش بیچاره ندانست که یارش سفری بود تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد تا بود فلک شیوه او پرده دری بود منظور خردمند من آن ماه که او را با حسن ادب شیوه صاحب نظری بود از چنگ منش...
  14. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود حدیث عشق که از حرف و صوت مستغنیست به ناله دف و نی در خروش و ولوله بود مباحثی که در آن مجلس جنون می‌رفت ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی ز نامساعدی بختش اندکی گله بود...
  15. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    دل از کرشمه ساقی به شکر بود ولی ز نامساعدی بختش اندکی گله بود
  16. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  17. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    * روجا لطفي نژاد * حالا براي قصه ام نشسته ام اينجا * روجا لطفي نژاد * حالا براي قصه ام نشسته ام اينجا چند ساعتي مي شود نشسته ام اين جا . طول مي کشد تا عادت کنم به همه' ا تفا قا تي که اين قدر سريع پيش آمده ا ند و رفته ا ند و همين طور مي آيند . پيرمرد روبرويي...
  18. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Good Morrow by John Donne Good Morrow by John Donne Good Morrow I wonder, by my truth, what thou and I Did, till we loved; were we not weaned till then, But sucked on country pleasures, childishly? Or snorted we in the Seven Sleepers' den? 'Twas so; but this, all pleasures fancies be...
  19. *زهره*

    شعر انگلیسی

    A Lament by Percy Bysshe Shelley A Lament by Percy Bysshe Shelley A Lament O World! O Life! O Time! On whose last steps I climb, Trembling at that where I had stood before; When will return the glory of your prime? No more -Oh, never more! Out of the day and night A joy has taken...
  20. *زهره*

    شعر نو

    کاين آب آتشين ديري است ره به حال خرابم نمي برد اين جامها که در پي هم ميشود تهي درياي آتش است که ريزم به کام خويش گرداب مي ربايد و آبم نمي برد من با سمند سرکش و جادويي شراب تا بيکران عالم پندار رفته ام تا دشت...
بالا