نتایح جستجو

  1. eksir

    خب ديوار موش داره موشم گوش داره...خوش گذشت؟

    خب ديوار موش داره موشم گوش داره...خوش گذشت؟
  2. eksir

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    بانگ خروس گوید: فریاد شوق بفکن! زندان واژه ها را دیوار و باره بشکن! و آواز عاشقان را مهمان کوچه ها کن! زین بر نسیم بگذار تا بگذری از این بحر وز آن دو روزن صبح در کوچه باغ مستی باران صبحدم را بر شاخه ی اقاقی آیینه ی خدا کن بنگر جوانه ها را آن ارجمند ها را کان تار و پود چرکین باغ عقیم دیروز...
  3. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    نيک نامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار خودپسندی جان من برهان نادانی بود
  4. eksir

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود
  5. eksir

    http://r-rokh.blogspot.com/

    http://r-rokh.blogspot.com/
  6. eksir

    زندگی در شعر

    زندگی زیباست ای زیبا پسند زیبه اندیشان به زیبایی رسند آنقدر زیباست این بی بازگشت کز برایش می توان از جان گذشت
  7. eksir

    به نام زن... ♡

    زن کیست شاهکاری دلبند از شاهکارهای خداوند در کارگاه صنع بسی بست این چیره دست چهره دلبند روزی که نقشزن به در آمد بر کارگاه خود نظر افکند دید اندرآن میان نتوان یافت با زن یکی به جلوه همانند شددر شگفت کاینهمه خوبی بر تار و پودش از چه پراکند وین آفریده را به چه علت این گونه خوب کرد و خوشایند گلگونه...
  8. eksir

    ترانه ها و تصنیف ها...

    سحرم دولت بیدار به بالین آمد گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای که ز صحرای ختن، آهوی مشکین آمد گریه‌، آبی به رخ سوختگان باز آورد ناله‌، فریادرس عاشق مسکین آمد مرغ دل، باز هوادار کمان ابروییست ای...
  9. eksir

    زيارت قبول

    زيارت قبول
  10. eksir

    یه بیت به انتهای شعر اضافه کن

    همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم اي کاش.. دوست نمی بود عامل دردم هردم از این شوق سری نهم من تا رسد به دوست طنین اين دردم خواستم جفا نشود ، حق اين شعر تا به خود ايم، ديدم از مرحله پرتم البته با كسب اجازه از دوستان با كمي ويرايش
  11. eksir

    یه بیت به انتهای شعر اضافه کن

    همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم اي کاش.. دوست نمی بود عامل دردم هردم از این شوق سری نهم من تا رسد به دوست طنین اين دردم خواستم جفا نشود ، حق اين شعر تا به خود ايم، ديدم از مرحله پرتم البته با كسب اجازه از دوستان با كمي ويرايش
  12. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش بر در دل روز و شب منتظر یار باش دلبر تو دایما بر در دل حاضر است رو در دل برگشای حاضر و بیدار باش
  13. eksir

    شعر نو

    من ، و دلتنگ، و اين شيشه خيس. مي نويسم، و فضا. مي نويسم ، و دو ديوار ، و چندين گنجشك. يك نفر دلتنگ است. يك نفر مي بافد. يك نفر مي شمرد. يك نفر مي خواند. زندگي يعني : يك سار پريد. از چه دلتنگ شدي ؟ دلخوشي ها كم نيست : مثلا اين خورشيد، كودك پس فردا، كفتر آن هفته.
  14. eksir

    مناظره(گفتگو با اشعار)

    دل هوشمند باید که به دلبری سپاری که چو قبله ایت باشد به از آن که خود پرستی چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی
  15. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    ماییم و آستانه عشق و سر نیاز تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست
  16. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    من از پروانه بودن ها من از دیوانه بودن ها من از بازی یک شعلهٔ سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمی ترسم من از هیچ بودن ها از عشق نداشتن ها از بی کسی و خلوت انسان ها می ترسم... من از عمق رفاقت ها من از لطف صداقت ها من از بازی نور در سینهٔ بی قلب ظلمت ها نمی ترسم من از حرف جدایی ها مرگ...
  17. eksir

    مناظره(گفتگو با اشعار)

    دانم و داني كه جانم عاقبت از آن توست پس مزن آتش به جانم چون كه جانم جان توست گر زني آتش به جانم من بسوزم در رهت پس از آن هر ذره ي خاكسترم خواهان توست
  18. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    پای بند قفسم باز و پر بازم نیست سر گل دارم و پروانه ی پروازم نیست گل به لبخند و مرا گریه گرفته ست گلو چون دلم تنگ نباشد که پر بازم نیست
  19. eksir

    شعر نو

    لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام، مستم باز میلرزد دلم، دستم باز گوئی در جهان دیگری هستم های! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ! های، نپریشی صفای زلفکم را، دست! و آبرویم را نریزی، دل! ای نخورده مست لحظه دیدار نزدیکست
  20. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ملکت عاشقی و گنج طرب هر چه دارم ز یمن همت اوست
بالا