نتایح جستجو

  1. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    # مه کامه رحيم زاده # در کمال آرامش # مه کامه رحيم زاده # در کمال آرامش دراز كشيده ام روي تخت. دست ها باز، در اطراف بدنم. مچ پاها روي هم. فقط ميخ ها را كم دارم. به گوشه ي ديوار و سقف نگاه مي كنم. به آن مگس سياهي كه پاهايش به تارهاي چسبناكِ عنكبوت سياه تر از خودش...
  2. *زهره*

    اختصاصیا چیزی نیستا این عمومیا پدر ما رو درآوردن از دیشب تا حالا هر چی می‌خونم تموم نمیشه {خیلی...

    اختصاصیا چیزی نیستا این عمومیا پدر ما رو درآوردن از دیشب تا حالا هر چی می‌خونم تموم نمیشه {خیلی ناراحت و خسته}
  3. *زهره*

    غزل و قصیده

    پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود از شراب لایزالی جان ما مخمور بود ما به بغداد جهان جان اناالحق می‌زدیم پیش از آن کاین دار و گیر و نکته منصور بود پیش از آن کاین نفس کل در آب و گل معمار شد در خرابات حقایق عیش ما معمور بود جان ما همچون جهان بد جام جان چون آفتاب از...
  4. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    ما خستگانیم و تویی صد مرهم بیمار ما ما بس خرابیم و تویی هم از کرم معمار ما
  5. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ماه رویا روی خوب از من متاب بی خطا کشتن چه می‌بینی صواب دوش در خوابم در آغوش آمدی وین نپندارم که بینم جز به خواب از درون سوزناک و چشم تر نیمه‌ای در آتشم نیمی در آب هر که بازآید ز در پندارم اوست تشنه مسکین آب پندارد سراب ناوکش را جان درویشان هدف ناخنش را خون مسکینان...
  6. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    یار بارافتاده را در کاروان بگذاشتند بی‌وفا یاران که بربستند بار خویش را
  7. *زهره*

    سلام حامدی رسیدی درساتو تموم کنی؟

    سلام حامدی رسیدی درساتو تموم کنی؟
  8. *زهره*

    كوي دوست

    ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی بوی یک رنگی از این نقش نمی‌آید خیز دلق آلوده صوفی به می ناب بشوی سفله طبع است جهان بر کرمش تکیه مکن ای جهان دیده ثبات قدم از سفله مجوی دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر از در عیش درآ و به ره عیب مپوی...
  9. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ی دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی چوگان حکم در کف و گویی نمی‌زنی باز ظفر به دست و شکاری نمی‌کنی این خون که موج می‌زند اندر جگر تو را در کار رنگ و بوی نگاری نمی‌کنی مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا بر خاک کوی دوست گذاری نمی‌کنی ترسم کز این...
  10. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    تا گرفتم خلوتی تاریک روشن‌تر شدم قطره‌ای بودم چو رفتم در صدف گوهر شدم
  11. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  12. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  13. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  14. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  15. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  16. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  17. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  18. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  19. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  20. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
بالا