نتایح جستجو

  1. *زهره*

    غزل و قصیده

    گر گویمت که سروی سرو این چنین نباشد ور گویمت که ماهی مه بر زمین نباشد گر در جهان بگردی و آفاق درنوردی صورت بدین شگرفی در کفر و دین نباشد لعلست یا لبانت قندست یا دهانت تا در برت نگیرم نیکم یقین نباشد صورت کنند زیبا بر پرنیان و دیبا لیکن بر ابروانش سحر مبین نباشد زنبور...
  2. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    دلم دل از هوس یار بر نمی‌گیرد طریق مردم هشیار بر نمی‌گیرد بلای عشق خدایا ز جان ما برگیر که جان من دل از این کار بر نمی‌گیرد همی‌گدازم و می‌سازم و شکیباییست که پرده از سر اسرار بر نمی‌گیرد وجود خسته من زیر بار جور فلک جفای یار به سربار بر نمی‌گیرد رواست گر نکند یار...
  3. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    آن کیست کاندر رفتنش صبر از دل ما می‌برد ترک از خراسان آمدست از پارس یغما می‌برد شیراز مشکین می‌کند چون ناف آهوی ختن گر باد نوروز از سرش بویی به صحرا می‌برد من پاس دارم تا به روز امشب به جای پاسبان کان چشم خواب آلوده خواب از دیده ما می‌برد برتاس در بر می‌کنم یک لحظه بی اندام...
  4. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    مگر نسیم سحر بوی یار من دارد که راحت دل امیدوار من دارد به پای سرو درافتاده‌اند لاله و گل مگر شمایل قد نگار من دارد نشان راه سلامت ز من مپرس که عشق زمام خاطر بی‌اختیار من دارد گلا و تازه بهارا تویی که عارض تو طراوت گل و بوی بهار من دارد دگر سر من و بالین عافیت هیهات...
  5. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر می‌کنند چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
  6. *زهره*

    Mythology

    Cupid and Psyche Cupid and Psyche However, once Psyche has left the Underworld, she decides to open the box and take a little bit of the beauty for herself. Inside, she can see no beauty; instead an infernal sleep arises from the box and overcomes her. Cupid (Eros), who had forgiven Psyche...
  7. *زهره*

    Mythology

    Cupid and Psyche Cupid and Psyche Venus is outraged at her success and tells her to go to a field where golden sheep graze and to retrieve some golden wool. A river-god tells Psyche that the sheep are vicious and strong and will kill her, but if she waits until noontime, the sheep will go to...
  8. *زهره*

    Mythology

    Cupid and Psyche Cupid and Psyche Cupid allows Zephyrus to take Psyche back to her sisters and bring all three down to the palace during the day, but warns that Psyche should not listen to any argument that she should try to discover his true form. The two jealous sisters tell Psyche, then...
  9. *زهره*

    Mythology

    Cupid and Psyche Cupid and Psyche Envious and jealous of the beauty of a mortal girl named Psyche, Venus asks her son Cupid (known to the Greeks as Eros) to use his golden arrows while Psyche sleeps, so that when she awakes, Venus (Aphrodite to the Greeks) would have already placed a vile...
  10. *زهره*

    Letter Writing

    Sample Resignation Letter
  11. *زهره*

    Letter Writing

    Writing a Resignation Letter Before sitting down and writing a resignation letter, you should be almost 100% certain that you want to leave your current job, if not many complications can arise. The resignation letter should be written in the business letter format and be directed towards...
  12. *زهره*

    Letter Writing

    Business Letter Format
  13. *زهره*

    Letter Writing

    Business Letter Writing Purpose of a Business Letter A business letter is a formal way of communicating between two or more parties. There are many different uses and business letters. Business letters can be informational, persuasive, motivational, or promotional. Business letters should be...
  14. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    دل آینه صورت غیبست ولیکن شرطست که بر آینه زنگار نباشد
  15. *زهره*

    شعر نو

    يک روز چيزي پس از غروب تواند بود وقتي نسيم زرد خورشيد سرد را چون برگ خشکي از لب ديوار رانده است وقتي چشمان بي نگاه من از رنگ ابرها فرمان کوچ را تا انزواي مرگ ناديده خوانده است وقتي که قلب من خرد و خراب و خسته از...
  16. *زهره*

    با مهدي اخوان ثالث

    با نگهي گمشده در کهنه خاطرات پهلوي ديوار ترک خورده اي سپيد بر لب يک پله چوبين نشسته ام با سري آشفته ، دلي خالي از اميد مي گذرد بر تن ديوار ، بي شتاب در خط زنجير ، يکي کاروان مور نامتوجه به بسي يادگارها مي شود آهسته ز مد نظاره دور گويي بر...
  17. *زهره*

    به یاد قیصر امین پور

    سنگ ناله مي‌كند: رود، رود بي‌قرار كوه گريه مي‌كند: آبشار، آبشار! آه سرد مي‌كشد باد، باد داغدار خاك مي‌زند به سر، آسمان سوگوار سرو از كمر خميد، لاله واژگون دميد برگ و بار باغ ريخت، سبز سبز در بهار ذره ذره آب شد، التهاب آفتاب غرق پيچ‌وتاب شد، جست‌وجوي جويبار در لبش ترانه‌ آب، از گدازه‌هاي درد...
  18. *زهره*

    اسپم ها ، تاپیک های تایید نشده ، پست های تکراری و حذف شده!!

    آه چه شام تيره اي از چه سحر نمي شود ديو سياه شب چرا جاي دگر نمي شود سقف سياه آسمان سودئه شده ست از اختران ماه چه ماه آهني اينكه قمر نمي شود واي ز دشت ارغوان ريخته خون هر جوان چشم يكي به ماتم اينهمه تر نمي شود مادر داغدار من...
  19. *زهره*

    حمید مصدق

    اي قامت بلند مقدس جاودان اي مرمر سپيد اي پاكي مجرد پنهان در انجماد سنگ من عابدانه دردل محراب سرد شب بدرود با خداي كهن گفتم هرگز كسي نگفته سپاس تواين گونه صادقانه كه منگفتم ديگر مرا با اين عذاب دوزخيت مگذار مهر سكوت را زين سنگواره...
  20. *زهره*

    حمید مصدق

    باور نمي كنيد كه حتي هنوز هم در شرق آفتاب نخستين دميده است ؟و برق آن نگاه نوازنده در بند بند جان من آواز زندگي ست ؟ باور نمي كنيد كه ... ؟،سيماب صبحگاهي از سر بلندترين كگوهها فرو مي ريخت اي كاش شوكران شهامت من كو ؟
بالا