دوام شادی
دوام شادی
مردی مسن به زیر سایه درختی پناه آورد و بر روی علفهای پای درخت نشسته و سپس به تخته سنگی تکیه داد . او با گذشت زمان ، کم کم خوابش برد . پس از لحظه ای بادی ملایم شروع به وزیدن کرد . باد از این که درخت احساس شادابی می کرد متعجب شد و از او پرسید :
- ببینم درخت عزیز... از چه جهت...