نتایح جستجو

  1. *زهره*

    Mythology

    Satyrs Satyrs In Greek mythology the satyrs are deities of the woods and mountains. They are half human and half beast; they usually have a goat's tail, flanks and hooves. While the upper part of the body is that of a human, they also have the horns of a goat. They are the companions of...
  2. *زهره*

    ۱۰ سوالی که خدا از تو نمی‌پرسد!!

    1- خداوند از تو نخواهد پرسید پوست تو به چه رنگ بود بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه انسانی بودی؟ 2- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباس‌هایی در کمد داشتی بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟ 3- خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چندمتر بود بلکه از تو خواهد پرسید به...
  3. *زهره*

    شعر نو

    سر ِ خود را مزن اين گونه به سنگ ، دل ِ ديوانه ي تنها ! دل ِ تنگ ! منشين در پس اين بهت ِ گران مدران جامه ي جان را ، مدران ! مكن اي خسته ، درين بغض درنگ دل ِ ديوانه ي تنها ، دل تنگ ! پيش اين سنگدلان قدر ِ دل و سنگ يكي است قيل و قال ِ زغن و بانگ ِ شباهنگ يكي است ديدي ، آن را كه تو...
  4. *زهره*

    دوباره شهزاده‌ای عاشق مرد گدا

    و با روح من از روز ازل یارترین كودك شعر مرا مهر تو غمخوارترین گر یكی هست سزاوار پرستش به خدا تو سزاوارترینی تو سزاوارترین عطر نام تو كه در پرده جان پیچیده ست سینه را ساخته از یاد تو سرشارترین ای تو روشنگر ایام مه آلوده عمر بی تماشای تو روز و شب من تارترین در گذرگاه نگاه تو...
  5. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا شربتی تلختر از زهر فراقت باید تا کند لذت وصل تو فراموش مرا هر شبم با غم هجران تو سر بر بالین روزی ار با تو نشد دست در آغوش مرا بی دهان تو...
  6. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    امشب سبکتر می‌زنند این طبل بی‌هنگام را یا وقت بیداری غلط بودست مرغ بام را یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را هم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگ دل کز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام را گر پای بر فرقم نهی تشریف قربت می‌دهی جز...
  7. *زهره*

    غزل و قصیده

    وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را دوش ای پسر می خورده‌ای چشمت گواهی می‌دهد باری حریفی جو که او مستور دارد راز را روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی بنگر که لذت...
  8. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    با جوانی سرخوشست این پیر بی تدبیر را جهل باشد با جوانان پنجه کردن پیر را من که با مویی به قوت برنیایم ای عجب با یکی افتاده‌ام کو بگسلد زنجیر را چون کمان در بازو آرد سروقد سیمتن آرزویم می‌کند کآماج باشم تیر را می‌رود تا در کمند افتد به پای خویشتن گر بر آن دست و کمان چشم...
  9. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    روز بازار جوانی پنج روزی بیش نیست نقد را باش ای پسر کفت بود تأخیر را
  10. *زهره*

    بعد یه سؤال دیگه هر وقت اومدی جواب بده وقتی زیرنویس رو می‌گیری که شکلش یه جوره دیگه‌س و با اون...

    بعد یه سؤال دیگه هر وقت اومدی جواب بده وقتی زیرنویس رو می‌گیری که شکلش یه جوره دیگه‌س و با اون زیرنویسای دیگه فرق داره چه کار خاصی باید انجام بدم؟
  11. *زهره*

    سلام جاویدو خوبی؟ می‌گم من چه‌جوری زیر نویس‌و بذارم واسه فیلم؟

    سلام جاویدو خوبی؟ می‌گم من چه‌جوری زیر نویس‌و بذارم واسه فیلم؟
  12. *زهره*

    چلام حامدی خوبی پسر؟

    چلام حامدی خوبی پسر؟
  13. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم بر آستان مرادت گشاده‌ام در چشم که یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک الله که روز بی‌کسی آخر نمی‌روی ز سرم غلام...
  14. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نوسفرم ای نسیم سحری بندگی من برسان که فراموش مکن وقت دعای سحرم خرم آن روز کز...
  15. *زهره*

    غزل و قصیده

    مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصل چه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش فراغ از سرو...
  16. *زهره*

    دوباره شهزاده‌ای عاشق مرد گدا

    امسال می‌تونست یه سال فوق‌العاده باشه اما بدترین سالی بود که دیده بودم از یه نظر از یه طرف دیگه هم یه دوست خوب پیدا کردم که فکر می‌کنم ارزش اونو داره که بهش بگم دوست و اینکه امسال بدترین نمره‌ی عمرم رو گرفتم دیگه... حس می‌کنم امسال خیلی بزرگتر از پارسال شدم مرسی از تاپیکت حامد
  17. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    # صمد بهرنگي # گرگ و گوسفند # صمد بهرنگي # گرگ و گوسفند روزي بود، روزگاري بود. گوسفند سياهي هم بود. روزي گوسفند همانطوري كه سرش زير بود و داشت براي خودش مي چريد، يكدفعه سرش را بلند كرد و ديد، اي دل غافل از چوپان و گله اش خبري نيست و گرگ گرسنه اي دارد مي آيد طرفش. چشم هاي...
  18. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    بلبلان در راه ما بیهوده می‌ریزند خار دیده‌ای از دامن گل پاکتر داریم ما
  19. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    دل خون شد و کس محرم این راز نیافت در روی زمین هم نفسی باز نیافت پر درد به خاک رفت و در عالم خاک هم صحبت و هم درد و هم آواز نیافت
  20. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    کی باشد و کی که من مانم و او وین قصّه که کس نخواند من خوانم و او آن روز که جانِ من برآید از تن او داند و من دانم و من دانم و او
بالا