نتایح جستجو

  1. *زهره*

    تبریک نمی‌گی؟ نمی‌خوای اولین کسی باشی که تبریک می‌گه؟

    تبریک نمی‌گی؟ نمی‌خوای اولین کسی باشی که تبریک می‌گه؟
  2. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    آیا شیطان وجود دارد؟ آیا خدا شیطان را خلق کرد؟ استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به چالش ذهنی کشاند. آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟ شاگردی با قاطعیت پاسخ داد: “بله او خلق کرد.” استاد پرسید: “آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟” شاگرد پاسخ داد: “بله آقا” استاد گفت: “اگر خدا همه چیز...
  3. *زهره*

    شعر نو

    خاطرم درياي پر غوغاست ياد تو چون سکه اي سيمين رها بر آب اين درياست خاطر دريا پريشان است سينه دريا پر از تشويش توفان است دست من درموج و چشمم سوي ساحل هاست قلب من منزلگه دل هاست نه بر اين درياي سکوني نه به ساحل ها چراغ رهنموني کي برآيد از افق شمع بلند آفتابم ؟ تا درنگ آرم...
  4. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    وحشی وحشی خورشید که هست شمسهٔ هفت ایوان خواهی که بگویمت که چون گشت عیان زد رفعت شاه خیمه بیرون از چرخ ماندش ز ستون خیمه بر چرخ نشان
  5. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    عاشق یکرنگ را یار وفادار هست بنده شایسته نیست ورنه خریدارهست می‌رسدت ای پسر بر همه کس ناز کن حسن و جمال ترا ناز تو در کارهست گر چه لبت می‌دهد مژده حلوای صبح مانده همان زهر چشم تلخی گفتار هست لازمهٔ عاشقیست رفتن و دیدن ز دور ورنه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست وحشی اگر رحم...
  6. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تا به آخر نفسم ترک تو در خاطر نیست عشق خود نیست اگر تا نفس آخر نیست اثر شیوهٔ منظور کند هر چه کند میل این فتنه نخست از طرف ناظر نیست عیب مجنون مکن ای منکر لیلی که ز دور حالتی هست که آن بر همه کس ظاهر نیست دیده گستاخ نگاهست بر آن مست غرور در کمینگاه نظر غمزه مگر حاضر نیست...
  7. *زهره*

    غزل و قصیده

    همرهی با غیر و از من احتراز از بهر چیست خود چه کردم با تو چندین خشم و ناز از بهر چیست باز با من هر زمانش خشم و نازی دیگر است خشم و ناز او نمی‌دانم که باز از بهر چیست از نیاز عاشقان بی‌نیاز است اینهمه عاشقان را اینهمه عجز و نیاز از بهر چیست مجلسی خواهم که پیشت گیریم و سوزم چو...
  8. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    چیست قصد خون من آن ترک کافر کیش را ای مسلمانان نمی‌دانم گناه خویش را ای که پرسی موجب این ناله‌های دلخراش سینه‌ام بشکاف تا بینی درون خویش را گر به بدنامی کشد کارم در آخر دور نیست من که نشنیدم در اول پند نیک اندیش را لطف خوبان گرچه دارد ذوق بیش از بیش، لیک حالتی دیگر بود...
  9. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    ای که پرسی موجب این ناله‌های دلخراش سینه‌ام بشکاف تا بینی درون خویش را
  10. *زهره*

    فراق یار

    بار فراق بستم و ، جز پای خویش را کردم وداع جملهٔ اعضای خویش را گویی هزار بند گران پاره می‌کنم هر گام پای بادیه پیمای خویش را در زیر پای رفتنم الماس پاره ساخت هجر تو سنگریزهٔ صحرای خویش را هر جا روم ز کوی تو سر بر زمین زنم نفرین کنم ارادهٔ بیجای خویش را عمر ابد ز عهده...
  11. *زهره*

    کفشهایتان رو به نمایش بگذارید + وسایل و لوازم شخصیتون

    من باید برم عکس بگیرم الان دم دست چیزی ندارم می‌گم سندل و اینا هم حسابه دیگه؟
  12. *زهره*

    چیلتر شد سایته چیکار کنیم حالا؟ از کجا لاست بیاریم؟ خوب شد دانلودش کردما وگرنه به دلم می‌موند

    چیلتر شد سایته چیکار کنیم حالا؟ از کجا لاست بیاریم؟ خوب شد دانلودش کردما وگرنه به دلم می‌موند
  13. *زهره*

    مرسی دیشب گذاشتمش واسه دانلود ولی نمی‌دونم کدوم از خدا بی‌خبری pause ش کرد

    مرسی دیشب گذاشتمش واسه دانلود ولی نمی‌دونم کدوم از خدا بی‌خبری pause ش کرد
  14. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  15. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    دست موتم نکند میخ سراپرده عمر گر سعادت بزند خیمه به پهلوی توام
  16. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    تو مپندار کز این در به ملامت بروم که گرم تیغ زنی بنده بازوی توام
  17. *زهره*

    سعدی

    روزگاریست که سودازده روی توام خوابگه نیست مگر خاک سر کوی توام به دو چشم تو که شوریده‌تر از بخت منست که به روی تو من آشفته‌تر از موی توام نقد هر عقل که در کیسه پندارم بود کمتر از هیچ برآمد به ترازوی توام همدمی نیست که گوید سخنی پیش منت محرمی نیست که آرد خبری سوی توام...
  18. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    آتش ز دهان شمع دیشب می‌جست ناگاه سپیده دم زبانش بشکست سر رشته به پایان شد و تابش بنماند روزش به شب آمد و بروزم بنشست
  19. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    آتش ز دهان شمع دیشب می‌جست ناگاه سپیده دم زبانش بشکست سر رشته به پایان شد و تابش بنماند روزش به شب آمد و بروزم بنشست
  20. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    غافل مشو ز مرگ، که در چشم اهل هوش موی سفید رشته به انگشت بستن است
بالا