ما از آن پاکدلانیم که به کس کینه نداریم
یک شهر پر از دشمن و یک دوست نداریم
هر کس بد ما به خلق گوید، ما چهره ز غم نمی خراشیم
ما نیز نکوئیش بگوئیم تا هر دو دروغ گفته باشیم
در خواب ناز بودم شبی
دیدم کسی در می زند
در را گشودم روی او
دیدم غم است است سر می زند
ای دوستان بی وفا
از غم بیاموزید وفا
غم با همه بیگانگی
هر شب به ما سر می زند