نتایح جستجو

مهندسین معمار رحمتی داشتند شهر ما را با بهترین ها داشتند

ره صد ساله به صد سال پیمودم من از خواب فقط خواب دیدم ممنون شب خوش

چنین است؟؟ شاید که راست باشد رحمتی است که شکرش واجب باشد

ای آتش دل زبانه کوتاه کن این سرنوشت است قدم ها استوار کن

یا مجیری الهی خطاکارم ببخشای بر من هر خطا که دارم

خدایا راحت خیالم رحمتی است برایم شکر که می گذری هر لحظه از خطایم

یا می شوذ رها شد یا می شود فنا شد با این همه عداوت باید که سر به راه شد

مرگی به پایمان زند چنگی یک دم وای بر من می ترسم ز آن دم

تبسم به شوق جوانی می کنم بغضی به یاد کودکی می کنم به روز پیری حالم چه باشد؟ به یاد دلم بعداز مرگم که باشد؟

تبریز است و جان قربان جانان می کند بهر تماشا ز پیران دعوت می کند

آن شب که خواب تو را به صبح می دیدند جورچین عشقت را ناشیانه می چیدند

خدایا میخوام شایسته آرزوهام باشم...

آنقدر فریادهایم را قورت داده ام که اگر به چشمانم نگاه کنی ، کر می شوی !!!

این که فکر می کنم / دقیق تر می شوم ، پاهایم سست می شود به اندازه ی تمام آمدنم به شهری پایین دست ( با بهاری ناقص ) جذب هیچ ایستگاهی نمی شوم !

سلام خانمی عزیزی .مرسی ممنونم

پیران به دل مارا شاد گردانی فراوان به دوستان لطف داری

دست به دعا یا رب یا رب می کنم آرامشم را خدایا هرآن تمنا می کنم