تواند باغبانت، باغ را بیهوده در بندد
ولى نتواند اى گل بلبلت را بال و پر بندد دل ما را به هم راهى است پنهانى كه مىآیم
به كویت از رهى دیگر اگر راهى دگر بندد دلم با نور مه مىآید و باد سحرگاهى
مگر در بر رخ نور مه و باد سحر بندد رقیبا رو دعایى كن كه عشق از ما زوال آید
كه نبود در جهان دستى كه دست...