نتایح جستجو

  1. هزاردستان

    مشاعرۀ سنّتی

    دست به جان نميرسد تا به تو برفشانمش بر كه تـوان نهــاد دل، تا ز تو واستـــانمش
  2. هزاردستان

    مشاعرۀ سنّتی

    اين تويي با من و غوغاي رقيبان از پس؟ وين منم با تو گرفته ره صحــرا در پيش؟
  3. هزاردستان

    مشاعرۀ سنّتی

    زخم شمشير غمت را ننهم مرهم كس طشت زرينـــم و پيوند نگيرم به سريش
  4. هزاردستان

    گفتگوی انسان با خدا

    گفتگو آيين درويشي نبود ورنه با تو ماجراها داشتيم
  5. هزاردستان

    سعدی

    نه بوي مهر مي شنويم از تو اي عجب نه روي آنكه مهـــر دگر كس بپــروريم
  6. هزاردستان

    مشاعرۀ سنّتی

    دوستانت را كه داغ مهرباني دل بسوخت گر به دوزخ بگـذارني آتشــي بينند ســرد
  7. هزاردستان

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    فــردا به داغ دوزخ ناپختــه اي بسوزد كامروز آتش عشق از وي نبرد خامي
  8. هزاردستان

    مشاعرۀ سنّتی

    تو به هر جا كه فرود آمدي و خيمه زدي كس ديگــــر نتــواند كه بگيـــرد جـــايت
  9. هزاردستان

    مشاعرۀ سنّتی

    ديگري نيست كه مهر تو در او شايد بست هـم در آيينـــه توان ديد مگـــر همتـــــايت
  10. هزاردستان

    مشاعرۀ سنّتی

    روزگاريست كه سوداي تو درسر دارم مگــرم ســـر بـرود تا برود ســــودايت
  11. هزاردستان

    مشاعرۀ سنّتی

    يكي را دست حسرت بر بناگوش يكي با آنكه مي خواهد در آغوش
  12. هزاردستان

    حافظ

    بشوي اوراق اگر همدرس مايي كه درس عشق در دفتر نباشد
  13. هزاردستان

    مشاعرۀ سنّتی

    ديدار يار غائب داني چه ذوق دارد؟ ابري كه در بيابان بر تشنه اي ببارد
  14. هزاردستان

    سعدی

    غزال اگر به كمنـــد اوفتد عجب نبود عجب فتادن مرد است در كمند غزال
  15. هزاردستان

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    قصه به هركه مي برم فايده اي نمي دهد مشكل درد عشق را حل نكند مهندسي
  16. هزاردستان

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    مرا به هيـــچ بدادي و من هنـوز برآنـــم كه از وجود تو مويي به عالمي نفروشم
  17. هزاردستان

    مشاعرۀ سنّتی

    من خود اي ساقي از اين شوق كه دارم مستم تـــو بـه يك جرعـــــــه ديگـــر ببـري از دستــــم
  18. هزاردستان

    صنعت آب و برق

    سلام منم اومدم
  19. هزاردستان

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    هر گلی نو که در جهان آید ما به عشقش هزاردستانیم
  20. هزاردستان

    علت فرستادن اون پيام اين بود كه ديدم داره سرت گيج ميره و نمي دوني كجايي و كي هستي، گفتم يه جوري...

    علت فرستادن اون پيام اين بود كه ديدم داره سرت گيج ميره و نمي دوني كجايي و كي هستي، گفتم يه جوري از گيجي درت بيارم. اونقدر مغرورانه و خودخواهانه علتهاي ازدواجت رو تو تالار گفتگوي آزاد نوشته بودي كه نتونستم تحملش كنم. به عبارت ديگه با اون حرفها ضربتي به من زدي و بايد ضربتي هم مي خوردي. به قول...
بالا