نتایح جستجو

منم موافقم . اگه عکس کارتو بزاری حتما خیلی بهتر میشه نظر داد

خیلی منتظر بودم میم بیاد این بیتو بنویسم... به نظرم خیلی قشنگ بود. شب خوبی بود... ممنون.

من و انکار شراب... این چه حکایت باشد غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد شبتون به خیر. موفق باشید.

رشته ی مهر تو شد زنجیرم گر جدا از تو شوم میمیرم دل بریدم از همه خلق جهان به تو پیوسته ام ای مایه ی جان

وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند

هرکس به طریقی دل ما میشکند بیگانه جدا دوست جدا میشکند بشکست دل و کس صدایش نشنید اری دل ما بیصدا میشکند

در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار کرده ام خاطر خود را به تمنای تو خوش

دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد

من دیوانه چو زلف تو رها میکردم هیچ لایقترم از حلقه ی زنجیر نبود.. ........................................

چه جالب... منم در این مورد چیزی نمیدونستم... ممنون

مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند

یارب از ابر هدایت برسان بارانی پیشتر زانکه چو گردی ز میان بر خیزم

دقیقا همینه مشکلم... پلان معکوس.. میتونی توضیح بدی؟؟؟

بچه ها لطف کنید تو این تاپیک فقط مشاعره داسته باشید.. ممنون

در بیابان وفا تشنه و سرگردانم چون علف منتظر آمدن بارانم

هنوز نتونستم پلانمو بزارم...:cry: کتاب طاق و قوس هم الان دستمه اما این فقط نما داره ... در مورد رسمشون تو پلان چیزی نگفته...:(

واله و شیداست دائم همچو بلبل در قفس طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست

من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم

در دفتر طبیب خرد باب عشق نیست ای دل به درد خو کن و نام دوا مپرس

من ارچه در نظر یار خاکسار شدم رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند