نتایح جستجو

سلام بچه ها... جریان این کد ها چیه؟ ینی هر کی یکی انتخاب میکنه یا اینکه باید نظر بدیم؟ اگه قراره نظر خواهی بشه کاش یکی دوباره بزارشون حالا که کارامون تموم شده بهتر نیست زودتر شروع کنیم؟؟

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم جواب تلخ می​زیبد لب لعل شکرخا را .............................. شب خوبی بود... احتمالا منم دیگه باید بگم شب خوش.

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را ..................... آقای کافر خدا پرست چرا آواتار هاتون انقدر متضادن با هم؟

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل​ها ....................................... من عمرا دیگه بگم خدا رو شکر چون غیر فعال میشه میفته گردن من...

شعری نمینویسم چون ظاهرا اون وسطا دیده نمیشه... بعدشم من اینجا واسطه ای نمیبینم... چه خوب... واسطه از غیب رسید؟

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را ................................................ وای شما چرا انقدر با خشانت با من برخورد میکنید... یه شب ما شارژیما.. فعلا که شما هم امتیاز داشتن ما رو نتونستید تحمل کنید و از درگاه پروردگار طلب غیر فعال بودنش...

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد می​دارد که بربندید محمل​ها .................................. همین مونده اینجا سیاسی و دینی حرف بزنیم که این تاپیک هم قفل شه.... جناب هیتلر به دعای آقا یاسر امتیاز من هم غیر فعال شده... لطفا با امتیاز هاتون چوب کاری نکنید

اینجا چه خبره باز... همه چی قاطی شد... ظاهرا شما هم دوست نداری امتیاز بگیری... چون امتیاز من هم غیر فعال شده... نشد ما یه بار جلو بزنیم.

دوش می​آمد و رخساره برافروخته بود تا کجا باز دل غمزده​ای سوخته بود ....................................... نیس من دوست ندارم امتیاز بگیرم به خاطر همینه... احتمالا امتیازا با شما مشکل داره....:whistle:

تیر روانه می​رود سوی نشانه می​رود ما چه نشسته​ایم پس شه ز شکار می​رسد ......................................... جای بسی شکر .... یادم بگم سلام به همگی.

دلنوازان نازنازان در ره اند گلعذاران از گلستان می​رسند ......................................... سلام دوستان... میخواستم نیاما... بازم نشد خسته نباشید:gol:

قصه نبود٬ راه بود٬ خار بود و خون... ليلی زخم برمی‌داشت٬ اما شمشير را نمی‌ديد. شمشيرزن را نيز. حريفی نبود. ليلی تنها می‌باخت. زيرا كه قصه٬ قصه‌ی باختن بود. مجنون كلمه بود. ناپيدا و گم. قصه‌ی عشق اما همه از مجنون بود. مجنون نبود. ليلی قصه‌اش را تنها می‌نوشت... ... ليلی گريست و گفت: كاش اينگونه...

ليلی گفت: بس است. ديگر٬ بس است و از قصه بيرون آمد. مجنون دور خودش می‌چرخيد. مجنون ليلی را نمی‌ديد رفتنش را هم. ليلی گفت: كاش مجنون اينهمه خودخواه نبود. كاش ليلی را می‌ديد. خدا گفت: ليلی بمان٬ قصه‌ی بی ليلی را كسی نخواهدخواند. ليلی گفت: اين قصه نيست. پايان ندارد. حكايت است. حكايت چرخيدن. خدا گفت...

:surprised:

ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما جوشی بنه در شور ما تا می​ شود انگور ما ........................................................... حذفش نمیکنم... اما با شعر سارا جان ادامه بدیم

نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا ................................... میخوام نیام نمیشه....

دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا

جناب .mmbidhendi.. من نمیدونم شما چرا میخواید حتی از کسی که همه میدونن و دیدن و شنیدن سخنرانیهاشونو طرفداری کنید.. بله طنز های ابراهیم نبوی در مورد ایشونم شنیدم. در مورد شوخ طبعی ایشون هم باید بگم که کسی که به عنوان امام جمعه ی یک شهر سخنرانی میکنه و معمولا حرفاش هم همه جا پخش میشه نباید به این...

بله البته جوک هم در مرودشون زیاد شنیدم که بعید میدونم خالی بندی باشه... مطمئنن برای ما جوکه و برای خودش خاطرست... حالا بهتره اینجا نگم چون ممکنه اخطار بگیرم... منم حساسسسسسس....