نتایح جستجو

آمده ام با عطش سال ها...........تا تو کمی عشق بنوشانیم

ماه عبادتست و من با لب روزه دار ازین .............. قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردنست

متن خبر که یک قلم بی‌تو سیاه شد جهان ................ حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست

نه از خاکم نه از بادم، نه در بندم نه آزادم ................. نه آن لیلا ترین مجنون نه شیرین و نه فرهادم

تشنه ی خون من زار نمی‌باید بود .................. تا به این مرتبه خونخوار نمی‌باید بود

شب به کاشانه اغیار نمی‌باید بود .............. غیر را شمع شب تار نمی‌باید بود

صفحه 466.......آیه 68 تا 74 سوره زمر و به هر كسى آنچه را انجام داده است ، به طور كامل داده شود و او به كارهايى كه انجام مى‏دهند ، داناتر است.

من نمی خواهم سايه ام را لحظه ای از خود جدا سازم من نمی خواهم او بلغزد دور از من روی معبرها يا بيفتد خسته و سنگين زير پای رهگذرها

من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم حرفی از جنس زمان نشنیدم ...

دست اگر دست تو باشد نیست دلچسب‌تر از چیده شدن، رویایی... " سید علی میرافضلی "

رفتن اولاست ز کوی تو ، ستادن غلط است ............. جان شیرین به تمنای تو دادن غلط است از غمت سر به گریبانم و تدبیری نیست ............... خون دل رفته به دامانم و تدبیری نیست

بیستون کندن فرهاد نه کاریست شگفت ............ شور شیرین به سر هر که فتد کوهکن است

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد ............ به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست............. پسته را خون می شود دل تا لبی خندان کند

تو خود چه آب و گلی کاب زندگی هردم ............. ز شرم چشمه نوش تو آب می‌گردد

ای ساقی آتش روی آن آب چو آتش ده ............... باشد که دلم آبی برآتش غم ریزد

تا به کنار بودیم بود به جان قرار دل............... رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیده‌ام

آسمانی شدن از خاک بریدن میخواست ................. بی سبب نیست که فواره فروریختنی است

هر زمان با دگری دست و گریبان باشی ............ زان بیندیش که از کرده پشیمان باشی

کس چرا اینهمه سنگین دل و بدخو باشد............. جان من این روشی نیست که نیکو باشد