نتایح جستجو

کس نامد از آن جهان که پرسم از وی کاحوال مسافران دنیا چون شد

دمت گرم ... ;) خیلی باحال بود ... :w15::w15::w15:

در سكوت دادگاه سرنوشت عشق بر ما حكم سنگينى نوشت گفته شد دلدارها از هم جدا واى بر اين حكم و اين قانون زشت . .

هنگام سپیده دم خـروس سحری دانی که چرا همی کند نوحـه گری یعنی که نمودند در آیـینه صبح کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری

می توانی تو به من زندگانی بخشی یا بگیری از من آنچه را می بخشی

تا تو در حسن و ملاحت همچنان لیلی شدی عاشق مسکینت ای دلبر همی مجنون شود خاک درگاه تو ای دلبر اگر گیرد هوا توتیای حور و چتر شاه سقلاطون شود

واقعه چون است؟ چون بگريختي رنگ رخساره چنين چون ريختي؟ گفت: بهر سخره شاه حرون خر همي گيرند امروز از برون گفت: مي‌گيرند كو خرجان عم چون نه‌يي خر، رو تو را زين چيست غم؟

فک کنم باید با "میم" میگفتی ... اینا که اینجا نوشتی یعنی چه ؟؟؟؟!!!! :que: :w20: :D

شد ره خوابیده بیدار و همان آسوده‌اند برده گویا خواب مرگ این همرهان خفته را سلام به همه دوستان...

سلام مهدى. ساعتاى ترميمو زدند، برو ببين... موفق باشى

هم شمس ارائه داده هم امين... امين كه پر شده كلى هم تو انتظارشن ولى شمس كلاسش نسبتا خاليه !! :w19: من تو اين 2 جلسه که رفتم سر كلاس شمس ديدم خيلى خوب درس ميده :w16: فقط به خاطر اين كه يخورده سخگيرى ميكنه بچه ها ازش وحشت دارن !! :eek: وگر نه نسبت به امين خيلى بهتر درس ميده ...:w16:

حامد بالاخره كنترل با شمس گرفتى يا با امين؟ امين كه ديروز(4شنبه) اصلا كلاسش تشكيل نشد، نه صبح و نه عصر!!! منم رفتم سر كلاس شمس. جات خالى كلى درس داد!! :w10: حامد جون بابا پدرم داره در مياد، هر روز 86 ايها ميان دنبالم جزوه هاى ترماى پيشمو ميخوان !! :w26: :w34: فك ميكنن جزوه هام خيلى تحفه...

من دارم ميرم سر كلاس كنترل ... التماس دعا :cool:

ترا من دوست می‌دارم ندانم چیست درمانم نه روی هجر می‌بینم نه راه وصلمی‌دانم نپرسی هرگز احوالم نسازی چاره‌ی کارم نه بگذاری که با هرکس بگویم رازپنهانم

بچه هاي اصفهان انگار حال ندارن بيان تو باشگاه !!:razz:

قدمت رو چشم ... بازم به مرام تو ;)

چرا اينجا كسي نيست؟!!:surprised:

تا اوج ، راهی ام به تماشای من بیا با بالهای عشق تو پرواز دیدنی ست

نميدانم چه ميخواهم بگويم زبانم در دهان باز بسته است در تنگ قفس باز است و افسوس كه بال مرغ اوازم شكسته است

مشنوای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز بجز فکر توام کاری هــست گر بـــگویم که مرا با تـــو سرو کاری نیــست در ودیــــوار گواهی دهــــدم کاری هــست