نتایح جستجو

  1. mani24

    رد پای احساس ...

    گاهی بی صدا نگاهت میکنم … مرا ببخش برای این نگاه های پنهانی ، شاید اگر بغضم فرو نشیند صدایت کنم …
  2. mani24

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    آتش زدن به یک “سرنوشت” کبریت نمی خواهد که ! “پـــا” می خواهد که لگد بزنی به همه دارایی یک نفر و بـــــــــروی ...
  3. mani24

    دل نوشته های دلتنگی

    قــول مــی دهــی هوایم را داشتــه باشــی ؟ خنــده دار است نــه ؟؟؟ تو مـن را هم نــداری چــه برســد به هوایم !
  4. mani24

    من با خاطرات تو زنده خواهم ماند

    مهتاب پر از چشم تماشا بالا دربهت ستاره ها که سرها بالا شب چشم گشود ،خانه دوست کجاست ؟ خورشید اشاره ای کرد بالا بالا
  5. mani24

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    عشق ورزیدن جایی برای خودخواهی باقی نخواهد گذاشت. "بهتاش"
  6. mani24

    تازه داریم می رویم . تا افق پیداست ، تا آسمان تماشایی است ، تا زمان نایستاده ، حتی اگر نای رفتن...

    تازه داریم می رویم . تا افق پیداست ، تا آسمان تماشایی است ، تا زمان نایستاده ، حتی اگر نای رفتن نباشد . خاطره می سازیم ، خاطره قد تمام کنار هم نبودن ها ، اندازه تمام شب گریه های تنهایی ، شاید هم بیشتر . راستی یادت هست گفتند اگر جاده از تمام قدمهامان جان بیفشرد ؟... گفتی همسفر که تو باشی جاده...
  7. mani24

    (أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ))- به نیت قبولی حوائج خود و تمام دوستان شرکت کننده)

    أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ :gol:7مرتبه
  8. mani24

    به مرور زمان خواهی فهمید دوست داشتن چیزی فراتر از احساس است به مرور زمان در ک خواهی کرد من تو...

    به مرور زمان خواهی فهمید دوست داشتن چیزی فراتر از احساس است به مرور زمان در ک خواهی کرد من تو را به قدر خودم ، به علاوه ی خوشی هایم ، دوست دارم . به مرور اینکه خاطره هایمان را مرور می کنیم کسی شبیه من برایت دست تکان می دهد . اما من نیستم . او خود توست در ابعادی که من دوستت داشتم . کنار همهی...
  9. mani24

    آداب و رسوم جبهه و جنگ

    حسينيه اهميت دادن به جمع و جماعت و ايجاد و حفظ وحدت و نياز به انس و الفت و هم دلي و خويشي مخصوصاً در كوران مبارزه، در همه حال و همه جا، مكان و موقعيتي مي خواست مثل حسينيه. حسينيه ها هر چقدر به خط مقدم نزديك تر بودند توفير مي كردند. چه از حيث مواد و مصالح و طرز بنا و ساختمان و تأسيسات و چه از...
  10. mani24

    آداب و رسوم جبهه و جنگ

    آداب نماز تقيد به خواندن نماز يوميه در اول وقت و سعي در پنج نوبت به جا آوردن اين فريضه را مثل اينكه همه بر خودشان فرض گرفته بودند و واجب مي دانستند. حتي وقتي به صورت ستوني به سمت دشمن مي رفتند و وقت نماز مي رسيد، يكي از برادران وقت را اعلام مي كرد و بقيه كه بايد قبل از روشن شدن هوا به صف خصم...
  11. mani24

    آداب و رسوم جبهه و جنگ

    عهد اخوت محبت و مودتي كه بين برادران حاكم بود، كار را به جايي مي رساند كه لحظه اي طاقت دوري از يكديگر را نداشتند و همه سعيشان اين بود كه حتي دم آخر هم ديده به ديده هم بدوزند و كنار هم باشند. به همين علت بود كه صيغه برادري خواندن رونق گرفته بود. بعضي براي تحكيم بيشتر اين روابط، مزيد بر برادر...
  12. mani24

    آداب و رسوم جبهه و جنگ

    ادگار نوشته مرمي فشنگ كلاش را از پوكه جدا مي كردند و با باروت روي قطعاتي از چوب عباراتي نظير اسم خود و گردان و لشكر تابعه را مي نوشتند. بعد با كبريت باروت را آتش مي زدند. اثر آن روي چوب باقي مي ماند و يادگار نوشته زيبايي به دست مي آمد. ني در هورالهويزه كه نيزار فراوان بود، بچه ها با دقت...
  13. mani24

    لبخندهاي پشت خاكريز

    تقصیر خودش‌ بود. شهید شده‌ كه‌ شهید شده‌. وقتی‌ قراره‌ با ریختن‌ اولین‌قطره‌ خونش‌، همه‌ گناهانش‌ پاك‌ شود، خیلی‌ بخیل‌ و از خود راضی‌ است‌ اگرآن‌ كتك هایی‌ را كه‌ من‌ بهش‌ زدم‌ حلال‌ نكند. تازه‌، كتكی‌ هم‌ نبود. دو سه‌ تا پس‌گردنی‌، چهار پنج‌ تا لنگه‌ پوتین‌، هفت‌ هشت‌ ده‌ تا لگد هم‌ توی‌ جشن‌...
  14. mani24

    لبخندهاي پشت خاكريز

    خاطره‌ای از شوخ‌طبعی‌های یک شهید خاطره‌ای از شوخ‌طبعی‌های یک شهید شهید علیرضا موسیوند مادر جنگ همه را به خاک و خون کشیده است. مادر، در اینجا جبهه حق علیه باطل است و جنگ و خونریزی است. در اینجا با توپ و تفنگ و گلوله‌ها پذیرایی می‌شویم. مادر من به یاری الله با تمام قدرت خود می‌جنگم. گرمی...
  15. mani24

    گلستـان شهـدای باشگاه مهندسان ایران ...

    همزمان با روز شهادت شهید مراديان؛ چه خوب گفت آن سید اهل قلم که «چون شیپور جنگ نواخته شود مرد از نامرد شناخته می شود». آری مردان این سرزمین از هر کیش و آیین که باشند هنگامۀ حضور را به خوبی می شناسند و آن را غنیمت می شمارند. شهید زوریک مرادیان مردی است از تبار این نیک آیینان. به گزارش...
  16. mani24

    خاطرات پزشکان

    جراحي مغز فقط يك مجروح روي برانكارد قرار داشت كه تمام سر و صورتش را خون پوشانده بود و جاي تركش در سرش ديده مي‌شد. يك چشمش ميوزيس شده بود و چشم ديگر ديلافيوتن. او احمد بود! به سرعت به طرف شيلنگ آب رفتم و در حالي كه اشك مي‌ريختم به آرامي او را شستشو دادم. پس از معاينات اوليه، با همكارانم به...
  17. mani24

    خاطرات پزشکان

    پارگي طحال در بيمارستان جندي‌شاپور، انترن باهوش و فعالي بود كه صادقانه كار مي‌كرد. ولي نگران اين بود كه با اين جنگي كه شروع شده و وقتي كه دوره پزشكيش را تمام كند آيا مي‌تواند براي دوره تخصص نزد برادرش به كانادا برود! به دليل احساس صميميتي كه با من داشت گاهي از مسائل شخصي‌اش با من صحبت مي‌‌كرد...
  18. mani24

    خاطرات پزشکان

    بيمار موجي در ميان پزشكان، انترن جواني كه فعالانه مشغول تلاش بود و از يك تخت به تخت ديگر مي‌رفت. در لحظه‌اي ديدم كه دلسوزانه مشغول معاينه رزمنده‌اي بود كه ساعتي پيش به بيمارستان منتقل شده بود. رزمنده مرتباً مي‌گفت: موجي شده‌ام و با هيجان خاصي حرف مي‌زد و او با قت و وسواس خاصي معاينه‌اش مي‌كرد...
  19. mani24

    خاطرات پزشکان

    اتاق عمل در كوه پس از يك ماه و نيم كار سخت و اعمال جراحي و درمان‌هاي سرپايي كه حدود هشتصد مورد بود، تازه متوجه شديم كه يك‌ماه و اندي است كه تنمان به آب نخورده است و با اين يادآوري بدنمان شروع به خارش كرد. بعد از اين احساس براي بار ديگر به فكر خودمان افتاديم و به روستا رفتيم تا ببينيم مردم اين...
  20. mani24

    خاطرات پزشکان

    اتاق استراحت ساعت حدود چهار بعدازظهر بود كه يك انترن از اورژانس خط مراجعه كرد. به دنبال بمباران، مجروح شده و شانه‌اش آسيب ديده بود. داشتم برايش بانداژ ولپو مي‌كردم كه صداي انفجار وحشتناكي برخاست و بعد گرد و خاك شديد. صداي تكبير و فرياد بچه‌ها بلند شد. بيمارستان قديمي به علت اصابت راكت ويران...
بالا