نتایح جستجو

  1. !/!

    نوشته های ماندگار

    من دستمو می برم بالا...خب من خواستم و مسئولش منم. من سرمو می چرخونم...مسئولش منم. من اب میخورم .. میخواستم و مسئولش منم. من سیگار می کشم...مسئولش منم. . . . من خوشحال نیستم مسئولش تویی ...! Vivre Sa Vie---1962
  2. !/!

    مشاعرۀ سنّتی

    از دست غیبت تو شکایت نمی کنم تا نیست غیبتی نبود لذت حضور ! /
  3. !/!

    مشاعرۀ سنّتی

    دست از طلب ندارم تا کام من برآيد يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد /
  4. !/!

    مشاعرۀ سنّتی

    همچون كبوتري كه گريزد از اشيان چندي بنام غير نشيمن گزيده ام /
  5. !/!

    مشاعرۀ سنّتی

    یه بار نقاب از چهره ام بردار به ايينه نشانم ده سكوتم بدتر از مرگ است بميران و زوالم ده /
  6. !/!

    مشاعرۀ سنّتی

    می روم زدیده ها نهان شوم می روم که گریه در نهان کنم مرا جدایی تو می کشد یا ترا دوباره مهربان کنم /
  7. !/!

    تولـــــد DDDIQ

    تولدت مبارک به همه ارزوهات برسی /
  8. !/!

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    من، كوچك قرمز كاغذي، و شال گردن راه راه ِ سياه و سفيد زياد فرقي نميكنيم هيچ كدام را ديگر يادت نيست...! P.s : تولدت مبارک !
  9. !/!

    مشاعرۀ سنّتی

    در این دنیا که حتی ابر نمیگرید به حال ما همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها /
  10. !/!

    زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

    مثل همیشم مرسی/ تو خوبی ؟ اینجا همیشه شلوغه امشب انگار کسی نیس واسه همین اومدم/
  11. !/!

    مشاعرۀ سنّتی

    ياري اندر كس نمي بينم يارانرا چه شد؟ دوستي كي اخر امد دوستدارانرا چه شد؟ /
  12. !/!

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    کسی نیست قصه بگه...؟!
  13. !/!

    مشاعرۀ سنّتی

    دير است كه دلدار پيامي نفرستاد ننوشت كلامي و سلامي نفرستاد /
  14. !/!

    مشاعرۀ سنّتی

    در فصل برف ، بزم جهان گرمی از تو یافت آتش شنیده ای ، که بود ارمغان برف ! /
  15. !/!

    مشاعرۀ سنّتی

    یا بخواهی با چنین ضربه ای نا گهان / خیال مرا نیز راحت کنی ! ولی باز می خواهمت، خوب من / اگر چه دوباره خیانت کنی /
  16. !/!

    مشاعرۀ سنّتی

    اينجا براي از تو نوشتن هوا کم است دنيا براي از تو نوشتن مرا کم است ! /
  17. !/!

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    خوب بخوابید شب بخیر /
  18. !/!

    مشاعرۀ سنّتی

    بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم /
بالا