نتایح جستجو

تو که اين همه زحمت کشيدي صورت قضيه رو درست کردي، يه مقدار تمرکز کن، براش محتوا هم جور کن... به در و ديوار و خيابوناش روح بده... به نظر من با تمرکز همه چيز درست مي‌شه کامران...

سه چيز زمن ربوده‌اي بگزيده صبر از دل و رنگ از رخ و خواب از ديده

"گردان زلزله" مگه مي‌شه بي‌نقشه باشه؟ ما عادت داريم به نقشه‌هاتون حاج خانوم... خيلي خوشحال شدم امشب بودي... در ضمن تالار هنر و ادبيات هم آدمه! سر بزنيد!

سلام کامران جان! چه طوري مرد؟ بدترين وضعيت، سکوت و خشک شدن قلمه! نياز به فرصت دارم... تو چه طوري؟ کامران نمي‌خواي دست به قلم بشي يه داستان بنويسي؟

حاج خانوم از بنده سلام عليکم!:lol: قبلا که تکراري نشده بوديم چه سلام و احترام چربي بجا مي‌آوردين... :razz:حالا ديگه هم ما تکراري شديم هم شما سرتون شلوغه.... خدا يک کاسه کله‌پاچه در دنيا صد در آخرت نصبتون کنه.... التماس دلار!:w05:

12 12 دوران سفرم دراز است و راهم پايان نيافتني. با گردونه‌ي نخستين روشنايي خورشيد بدين‌جا پاي نهادم و به صحراهاي جهان هستي ره سپردم و همه جا در ميان اختران و کواکب جاي پاي‌ام پديدار ماند. اين دورترين راهي است که مي‌توان به تو رسيد، و اين تمرين براي به نوا درآوردن آهنگي بس ساده، پيچيده‌ترين آن...

11 11 رها ساز آن گلبانگ و مناجات و ورد با تسبيح را! کدام کس را تو در اين گوشه‌ي تاريک و تنهاي معبد دربسته پرستش مي‌کني؟ ديدگان خويش را بگشا و ببين که خدايت برابرت نيست. پروردگار در آن‌جاست که کشت‌کار، زمين سخت را شخم مي‌زند، در آن‌جاست که کارگر راه‌ساز، خاک و سنگ را هموار مي‌کند. او با کساني...

انسان کامل از ديدگاه آيين داتو (8) انسان کامل از ديدگاه آيين داتو (8) دو اصل مهم براي سير به سوي کمال (1) در اين مکتب راه و روش‌هايي براي سير به کمال و رسيدن به مقام والاي انسان کامل مطرح شده است که اين راه و روش‌ها مبتني بر تعاليم خاص اين مکتب است و اين تعاليم که به کار بستن آن‌ها موجب سير به...

سلام وينتر عزيزم!:gol::d قدمت روي چشم! سرافرازمون کردي... به زودي يه آواتار قشنگ هم بزن...:w30:

هدف اين تاپيک چيه؟ ارائه غزل امروز يا تحليل و گزارشي از اون؟ اگه قرار نيست اين‌جا بحث نظري بشه، بگين تا به تالار اصلي منتقلش کنم...:que:

:surprised: من که منصرف شدم، یادم اومد خیلی کار دارم...:razz:

سلام ردهت! تو از تبليغات خميردندون هنوز دست برنداشتي؟

سلام راسل گلم! چه خوش‌حالم مي‌بينمت... تعطيلات تابستان يادش به خير... بيشتر در تالار هنر با تو و دوستان در کنار هم بوديم...

"اون چيزي که تو الان در ذهنته و داري شرح مي‌دي، با اين که ساخته نشده، اما جلوي چشمامه و دارم مي‌بينمش!" اين جمله حکايتي از يک معمار بود با يک صاحب ساختمان که معلم ديني‌مان در سال دوم راهنمايي براي‌مان نقل کرد -مناسبتش يادم نيست- اهميت اين جمله را آن‌روزها چندان نمي‌توانستم درک کنم... تا اين...

نه! يه دختر مي‌خواد بياد لب آبشار به اون خطرناکي چي‌کار کنه؟؟ :w05:بعدشم حالا کو خرجش؟؟! :d

من خشک لب ار با تو دم تر زدمي در عشق تو عالمي بهم بر زدمي يک بوسه اگر لبم توانستي داد بر پاي تو دستک ز بر سر زدمي (خير مقدم عرض مي‌کنم مقداد جان!)

خب اگه يه روزي اين‌جوري شد، وصيت مي‌کنم با شربت کله‌پاچه بدين که با خوشي از دنيا برم! :cry:

سلام! يه قانون به "گزيده‌هاي نثر"‌ اضافه شد!:d:lol:

ممکن ز تو چون نيست که بردارم دل آن به که به سوداي تو بسپارم دل ور من به غم عشق تو نسپارم دل دل را چه‌کنم؟ بهر چه مي‌دارم دل؟

يعني خرج شاه‌عبدالعظيمو مي‌دين؟ خب اگه بخواد کم‌خرج باشه، بعيده جايي برم، چون منم بايد ازتون سير بشم، همچين قصدي ندارم! ;) قول مي‌دم! :cowboy: