نتایح جستجو

یکی از دردناکترین لحظه های زندگی اینه که وقتی داری امتحان میدی/بغل دستی هات از ماشین حساب استفاده کنن/و تو ندونی واسه چی دارن از این ماشین حساب استفاده میکنن !.....:crying:.....:surprised:

فقط یه ایرانی میتونه بعد از شنیدن صدای پیغامگیرِ تلفن بگه “عِـه رفت رو پیغامگیرشون” و سریعاً تلفن رو قطع کنه ! :question:.......:whistle:

ولم کن تا ولت کنم!!! /جمله ای استراتژیک در زمان دعواهای بچگی!! :w13:

تو انتشارات دانشگاه یه دختره در فلشش رو گم کرده بود بعد آروم از من پرسید : ببخشید اگه فلش سر نداشته باشه ویروسی می شه..... :surprised:

بعد از سالها جستجو و نیافتن نیمه ی گم شده به این نتیجه رسیدیم خدا ما را كامل خلق كرده نیمه میمه نداریم ... :confused:

فک کنم این سوسکا مشکل مثانه دارن، یه سره تو دستشویین!!!! :D

تو تاکسی نشستَم یه چَن دقیقه بعدِ اینکه راه اُفتاد حدوداَ داشتیم با 100تا میرفتیم، یه دَفه فَهمیدم دَرو خوب نبستَم، دَرو بازکَردم بَستم، راننده که یه پیرمردِ عینکیِ بود، خیلی آروم سَرشو برگردوند عقبو نیگا کرد با یه لَحنِ خیلی باحالی گُفت: "کَسی پیاده شُد؟؟" .... :eek:......:biggrin:

فقط یه مرد ایرانی میتونه قبل از ورود به اتاقی که نامحرم توشه ، همزمان در بزنه و یا الله بگه و چند میلی ثانیه بعد توی اتاق باشه....:surprised:

بزرگترین پیشه یک زن، هدایت نمودن مرد به سمت روحش است. از اینرو او را با سرچشمه پیوند بدهد. پست ترین پیشه زن، گمراه کردن است. جدا ساختن مرد از روحش و ترک گفتن بدون مقصد او در سرگردانی. بزرگترین پیشه یک مرد، حفاظت کردن از زن است. از اینرو او بتواند بدون آسیب بر روی زمین قدم بردارد. پست ترین پیشه...

سلام دوست گلم یه چند روزیه سرم خیلی شلوغه کمتر وقت می کنم بیام بابت همه شعرها و عکسهای زیبات ممنون...:heart:

گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پرملال ما پرنده پر نمی زند یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند به کوچه سار شب دگر در سحر نمی زند نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار فغان کز شبی چنین پرنده پر نمی زند گذرگهی است پر ستم که اندرو به غیر غم کسی صلای آشنا به رهگذر نمی زند نه سایه دارم و...

پگاه احمدی؟

تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی

سلامی چو بوی خوش آشنایی برآن مردم دیده روشنایی درودی چو نور دل پارسایان بر آن شمع خلوتگه پارسایی...:heart:

تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خداوندا... از گناهان کرده خجل و شرمسارم اما تو خود می دانی که جز تو پناهی ندارم... پس به آبروی بندگان صالحت... به خلوص نیت مومنان درگاهت... به قطره قطره خون شهیدان راهت... و... به آنچه تو در زمین و آسمانها مقدس می شمری تو را سوگند می دهم در همه حال ما را راضی گردان به آنچه تو از آن راضی و...

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

دلا در عاشقی ثابت قدم باش که در ره نباشد کار بی اجر

رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت چراکه حال نکو در قفای فال نکوست حافظ