تو رو دوشت کوهی از درد و
چشات لبریز بارونه
تنت پر درد و اما ، کسی چیزی نمیدونه
شبای بی کسی هاتو ، دیگه بارون نمی شوره
کجای قصه خندیدی ، تمومش بوده دل شوره
با سیلی صورتت سرخه ، کسی چیزی نمیدونه
تو از مردن نمی ترســــــــی
همون چیزی که میمونه
معنی این عشق و کاشکی می فهمیدی
به تو...