نتایح جستجو

  1. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    بود اشعارت حکمت سالوادر جان گرفته پند از آن پیران فراوان کنم آویزه ی گوش و بنوشم افاضات تو را ای جانِ جانان ولی بهتر بود کمتر سرایی به کیفیت عنایت کن خوش الحان
  2. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    سحر باران نیسان چون ببارد میان سبزه زاران گل بکارد
  3. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    در خودی کن صورت یوسف ، مقام از اسیری تا شهنشاهی خرام از خودی اندیش و مرد کار شو مرد حق شو حامل اسرار شو اقبال
  4. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    الهی بر لبانت خنده باشد که بانو زندِ ما سر زنده باشد دلیل شعر بالا پاسخی بود سؤالِ سالوادر از بنده باشد شما اصلن به روی خود نیاور که پیران از خودش شرمنده باشد
  5. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    مرا ای سالوادر درمان نباشد مداوایی در این هجران نباشد تشکر می کنم از تو عزیزا مداوا دستِ این وآن نباشد نپرس از درد پیران بیش از اینها کسی جز او چنان حیران نباشد
  6. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    نشان من بود پیران ازاین نام! چه باشد نام معمارِ گل اندام؟
  7. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    تشکر می کنم از پست زیبای تو معمار تشکر خرج چندانی ندارد بانو معمار
  8. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    چه دردی برتو افزودم من ای بانوی معمار چرا دردت زیادت کرده پیرانِ گرفتار
  9. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    بُوَد پیران از اهل دل رجایی شما جانا بگو اهل کجایی
  10. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    در آن مقام که سیل حوادث از چپ و راست چنان رسد که امان از میان کران گیرد درود برشما تابعد...
  11. pearan

    **مشاعره با اشعار سهراب سپهری**

    دوست را زیر باران باید برد عشق را زیر باران باید جست زیر باران باید با زن خوابید زیر باران باید بازی کرد زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت
  12. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    سالوادر جان درد پیران کمتر از درد تو نیست از خود و از درد و درمان غافل است می روی مهمان احسان علیخانی شوی گشته پیران غرقه و ناجی کنار ساحل است
  13. pearan

    **مشاعره با اشعار سهراب سپهری**

    دنگ..،دنگ.. ساعت گیج زمان در شب عمر می زند پی در پی زنگ. زهر این فکر که این دم گذر است می شود نقش به دیوار رگ هستی من... لحظه ها می گذرد آنچه بگذشت ، نمی آید باز قصه ای هست که هرگز دیگر نتواند شد آغاز...
  14. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    ز تارف(تعارف) کم کن ای اشکان رجایی بیاور شعر تر جانان کجایی
  15. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    سحر دیوان شعرت خواندنی بود کمی در کار اوزان ماندنی بود
  16. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    رجایی موی تو باشد پریشان مهندس باشی و در کار عمران دریدی خرقه را گر در شب قدر دعایت مستجابه جان اشکان
  17. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    زِ خود شعری آور تو مریم نه از دیگران که پیران نباشد چنان سر گران
  18. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    یک لحظه شدم از دل خود غافل و ناگاه چون رود به دریا زد و چون موج خطر کرد
  19. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    تشریف داد و رفت ندانم ز بیخودی کاین دوست بود در نظرم یا خیال دوست درود تا بعد...
  20. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    رجایی آفرین مهرت فراوان برای ما بخوان صوت هزاران
بالا