نتایح جستجو

  1. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    سحر بوسد گل مریم چه زیبا گل مریم در این عالم چه زیبا
  2. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    یار زیبا گر هزارت وحشت از وی در دلست بامدادان روی او دیدن صباح مقبلست
  3. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    اگر پیران رود مانا جوانها سحر بیدار اینجا یادمانها
  4. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را
  5. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    سحر آرامش و صبر وقرار است سحرگاهان صفای کردگار است
  6. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا مست نباشی نبری بار غم یار آری شتر مست کشد بار گران را
  7. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    سحر با ما غزل زیبا سراید سحرها چون فرشته از در آید
  8. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    یا رب دلی که در وی پروای خود نگنجد دست محبت آن جا خرگاه عشق چون زد غلغل فکند روحم در گلشن ملایک هر گه که سنگ آهی بر طاق آبگون زد
  9. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    ز دالان بهشت آید فرشته سراید شعر زیبا رشته رشته
  10. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    درخت میوه مقصود از آن بلندترست که دست قدرت کوتاه ما بر او یازد مسلمش نبود عشق یار آتشروی مگر کسی که چو پروانه سوزد و سازد
  11. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    همّت بسطامی اشعار وحید آسان نمود ورنه ایشان کی زِ خود شعری چنان اذعان نمود تا فروغی می سراید شعرِ تَر، پیران خموش گرچه اسماعیلی آنرا بهر ما عنوان نمود در شب قدر از شما پیران تقاضا می کند آفرین بر هرکه او را یک دعا مهمان نمود
  12. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    تو خود به جوشن و برگستوان نه محتاجی که روز معرکه بر خود زره کنی مو را دیار هند و اقالیم ترک بسپارند چو چشم ترک تو بینند و زلف هندو را
  13. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    دوش ای پسر می خورده‌ای چشمت گواهی می‌دهد باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
  14. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    زِ خود باید بگویم بیتی از نامِ وحید که اسماعیلی از نامم سراید شعر خود
  15. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    اگر تار دل و مضراب سوز جادوان داری به سازی پنجه کن جانا که سیمش جاودان خواند
  16. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    تو چون نسیم گذرکن به عاشقان و ببین که همچو برگ خزانت چه جان نثارانند
  17. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    تشریف داد و رفت ندانم ز بیخودی کاین دوست بود در نظرم یا خیال دوست
  18. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    اگر ساز شکسته دارد آهنگ بزن معمار که پیران گشته دلتنگ
  19. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    تخت سلطان هنر بر افق چشم و دل است خسرو خاوری این خیمه و خرگاهش نیست
  20. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    سحر دیدم که بابک شعر می گفت دویتی با ربایی مهر می گفت:gol:
بالا