نتایح جستجو

من از دست کمانداران اخم روی به دیارت گذر کردم به هر سوی

دلا تا کی در این زندان فریب این وان بینی برون شو زین چاه ظلمانی تا جهانی دگر بینی

یکدو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود و زلب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

دل ودینم شد ودلبر به ملامت برخاست گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست ...

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم غم اغیار نخور تا نکنی نا شادم

زکی خیال باطل بیا تا گل برافشانیم ومی در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم وطرحی نو در اندازیم زدل گرمی حافظ بر حذر باش که دارد سینه چون دیگ جوشان

کامی کافر همه را به کیش خود بیند/.

خوب چرا میزنی . آقا غلط کردم اما از شوخی گذشته این دانشجوها یه تیزر هایی میسازند که ادم شاخ در میاره .

نمیدونم موضوع چیه ولی یه چیزی میگم اگه بی ربط بود ببخشید. خوب دموکراسی با طعم ایرانی یعنی همین .اما خداییش کار خوبیه.

شاد باشی و بخندی هر روز گل باشی و سبز باشی هر روز

نخواهم بی تو یکدم زندگانی که طی عشق بی همدم نباشد. میر من خوش میروی کاندر سرو پا میرمت خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت اما... ببخشید اشتباه شد این اما جاش اینجا نیست.

واما من داشتم دنبال کتاب میگشتم اومدم اینجا اما...

رسم عاشق کشی وشیوه شهر اشوبی جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود تا کی در این زندان فریب این و ان بینی برون شو زین چاه ظلمانی تا جهانی دگر بینی

(یامین)یارب ان شاه وش ماه رخ زهره جبین در یکتای که و گوهر یکدانه کیست f)محراب ابرویت بنمای تا سحر گهی دست دعا بر ارم و در گردن ارمت

به وقت گل شدم از توبه شراب خجل که کس مباد زکردار ناصواب خجل

......................

ترکه مسجد میسازه می بینه هیچ کس نمیاد مسجد آگهی میده ((نماز صبح یک رکت دراز نشست با کیک ونوشابه ))

روزه یکسو شدوعیدآمدودلها برخاست می زخمخانه بجوش امد می باید خواست توبه زهد فروشان گران جان بگذشت وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

تا لشکر غمت نکند دل را خراب جان عزیزخود را به نوا میفرستمت شرمنده atishامتیازهام تموم شده ولیtanks

ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز