تو او را بدین جنگ رنجه مکن / که من بین درازی نمانم سخن
سخن چون به میرین و اهرن رسید / ز الباس و آن دام کو گسترید
فرستاد میرین به قیصر پیام / که این اژدها نیست کاید به دام
اکثر کلاسا بصورت دو هفته یکبار برگزار میشن
یکی دیگه از مشکلاتش هم اینه که اساتید اکثرا نیستن(بجز کساییکه کار میکنن تو دانشگاه) و شما دسترسی به اونا نداری و لذا مثلا برگه ای بخواب امضا کنی باید با خودت بری تهران یا بدی کسی ببره و خلاصه ی واسطه پیدا کنی
اول دلتونو بگیرین اونور نورش کورم کرد:D
از لحاظ امکانات خوابگاهی و تغذیه که بسیار عالیه.
از لحاظ اساتید هم نازکدست و عارف آذر از امیرکبیر، علی اکبر یوسفی و پورمهدیان از پژوهشگاه پلیمر و بک سری اساتید دیگه بازم از امیرکبیر و اینا هست.
استاد خوب و بد همه جا هست و اینجا هم مستثنی نیست.همه چیز بستگی...
اونی که ناک اوت میکنه توی امیرکبیر (شاید بدترینشون) نیک اذر باشه که هیچی براش مهم نیست.یکی از هم خوابگاهی های ما رو دوبار حرارت انداخت (ارشد) عین خیالشم نبود.یارو هم انصراف داد کلا رفت:D
از لحاظ نمره راحت من بعضیاشونو فقط دیدم (تو واحد ماهشهر).مثلا ناصرنژاد ی امتحان از بچه ها شیمی گرفته بود...
که گوید برو دست رستم ببند؟ / نبندد مرا دست چرخ بلند
که گر چرخ گوید مرا کاین نیوش / به گرز گرانش بمالم دو گوش
من از کودکی تا شدستم کهن / بدین گونه از کس نبردم سخن
مرا خواری از پوزش و خواهش است / وزین نرم گفتن مرا کاهش است