نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    یک نفر هست که از پنجره‌ها نرم و آهسته مرا می‌خواند گرمی لهجه ی بارانی او تا ابد توی دلم می‌ماند یک نفر هست که در پرده ی شب طرح لبخند سپیدش پیداست‌ مثل لحظات خوش کودکی‌ام‌ پر ز عطر نفس شب‌بوهاست‌ یک نفر هست که چون چلچله‌ها روز و شب شیفته ی پرواز است توی چشمش چمنی از احساس توی دستش سبدی آواز است...
  2. hamedinia_m51

    دلم برای خودم تنگ میشود...

    دلتنگی حس غريبی است كه فقط در دل رخنه می‎‎كند، دلتنگی آرايه ادبی سينه است آنگاه كه صدای قاصدكهای مهربان از لای درختان شنيده می‎شود ودلتنگی را می‎توان در شب احساس كرد وقتی كه همه جا تاريك است، وقتی كه كسی جزخودمان درخيابان خلوت دل قدم نمي زند و پِی چيزی و گم كرده‎ای مي گرديم و آن گم كرده كسی و...
  3. hamedinia_m51

    رفتی خاطره های تو نشسته تو خیالم...بی تو من اسیره دشته آرزوهای محالم... یاده من نبودی اما...من...

    رفتی خاطره های تو نشسته تو خیالم...بی تو من اسیره دشته آرزوهای محالم... یاده من نبودی اما...من به یاده تو شکستم. غیره تو که دوری از من...دل به هیچ کسی نبستم... هم ترانه یاده من باش...بی بهانه یاده من باش.. وقته بیداری مهتاب...عاشقانه یاده من باش اگه باشی با نگاهت..میشه از حادثه رد شد. میشه تو...
  4. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  5. hamedinia_m51

    [IMG] عيدتون مبارك ...

    [IMG] عيدتون مبارك ...
  6. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  7. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    منم و چند تا قناري .. با يه زندگيه ساده... يه درخت بيدو سايه ا ش... همينم واسم زياده...
  8. hamedinia_m51

    كوي دوست

    در خنده ی تو نغمه به ناز آمیزد در ناله ی من نی به نیاز آمیزد در جان من از صبا و نیما غوغاست تا قول و غزل به سوز و ساز آمیزد
  9. hamedinia_m51

    فراق یار

    رفیق من سنگ صبور غمهام به دیدنم بیا که خیلی تنهام هیچکی نمی دونه چه حالی دارم چه دنیای رو به زوالی دارم مجنونم و دلزده از لیلیا خیلی دلم گرفته از خیلیا نمونده از جوونیام نشونی پیر شدم، پیر تو ای جوونی تنهای بی سنگ صبور خونه ی سرد و سوت و کور توی شبات ستاره نیست موندی و راه چاره نیست اگرچه هیچ کس...
  10. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    سر تا پاي‌ خودم‌ را كه‌ خلاصه‌ مي‌كنم، مي‌شوم‌ قد يك‌ كف‌ دست‌ خاك‌ كه‌ ممكن‌ بود يك‌ تكه‌ آجر باشد توي‌ ديوار يك‌ خانه، يا يك‌ قلوه‌ سنگ‌ روي‌ شانه‌ يك‌ كوه، يا مشتي‌ سنگ‌ريزه، ته‌ته‌ اقيانوس؛ يا حتي‌ خاك‌ يك‌ گلدان‌ باشد؛ خاك‌ همين‌ گلدان‌ پشت‌ پنجره...
  11. hamedinia_m51

    كوي دوست

    سوختم باران بزن، شايد تو خاموشم کنی شايد امشب سوزش اين زخم ها را کم کني آه باران، من سراپاي وجودم آتش است پس بزن باران، بزن شايد تو خاموشم کني
  12. hamedinia_m51

    مسابقه *** هركي گفت اين چه گياهيه ...؟

    سلام دوست عزيز :gol: اسپيره نيست ؟
  13. hamedinia_m51

    دلم برای خودم تنگ میشود...

    برنگرد، که بر نمی گردی تو هیچوقت نمی خواهم داشته باشمت،نترس فقط بیا در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تاببينمت دلم برای راه رفتنت تنگ شده است...
  14. hamedinia_m51

    فراق یار

    سادگي مرا ببخش که خويش را تو خوانده ام *** براي برگشتن تو به انتظار مانده ام سادگي مرا ببخش که دلخوش از تو بوده ام *** تو را به انگشتر شعر مثل نگيننشانده ام به من نخند و گريه کن چرا که جزء نياز تو *** هر چه نياز بود وهست از در خانه رانده ام اگر به کوتاهي خواب ،خواب مرا سايه شدي *** به...
  15. hamedinia_m51

    سلام دوست من شبتون به خير واقعا"‌ تصاوير معركه اي گذاشته بودي مخصوصا"ديوارنگاره هاي گياهي ...

    سلام دوست من شبتون به خير واقعا"‌ تصاوير معركه اي گذاشته بودي مخصوصا"ديوارنگاره هاي گياهي ...
  16. hamedinia_m51

    دلم برای خودم تنگ میشود...

    فراموش كردن كسی كه دوستش داری ٬ مثل به خاطر آوردن كسی هست كه هرگز نمیشناسیش !
  17. hamedinia_m51

    فراق یار

    عجب ای دل عاشق تو ام حوصله داری تو این سینه نشستی هزارتا گله داری یه روز عاشق نورییه روزی سوتو کوری یه روز مثل حبابی یهروز سنگ صبوری پر از شک و هراسی همیشه بیحواسی پر از حرفی و خاموش یه قصه وفراموش پر از راز نگفته یه کوله بار بردوش یه بی طاقت خسته به انتظار...
  18. hamedinia_m51

    کوچه های تنهایی

    آخرین درودهایم نثار آنانی باد که کاستی هایم را می دانند و باز دوستم می دارند !
  19. hamedinia_m51

    كوي دوست

    نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه می لغزد ولی باران نمی داند که من دریایی از دردم به ظاهر گر چه می خندم ولی اندر سکوتی تلخ می گریم...!
بالا