دلم گرفته از این روزگار دلتنگی
گرفته اند دلم را به کار دلتنگی
دلم دوباره در انبوه خستگی ها ماند
گرفت آيينه ام را غبار دلتنگی
شكست پشت من از داغ بی تو بودن ها
به روی شانه دل ماند بار دلتنگی
درون هاله ای از اشك مانده سر گردان
نگاه خسته من در مدار دلتنگی
از آن زمان که تو از پیش ما سفر کردی
نشسته...