نتایح جستجو

  1. mahyam68

    مشاعره با شعر سعدی

    از در درآمدی و من از خود به در شدم گویی ازین جهان به جهان دگر شدم
  2. mahyam68

    مشاعره با شعر سعدی

    ای که گفتی نرو اندر پی خوبان زمانه ما کجاییم درین بحرتفکر تو کجایی
  3. mahyam68

    سلام خانومی... به خاطر دیشب واقعا معذرت میخوام... هرکاری کردم نشد جواب بدم وارتباطم قطع شد...

    سلام خانومی... به خاطر دیشب واقعا معذرت میخوام... هرکاری کردم نشد جواب بدم وارتباطم قطع شد. ممنون از گلهای زیبایی که فرستادی. امیدوارم من رو ببخشید.[IMG]
  4. mahyam68

    مشاعره با شعر سعدی

    دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
  5. mahyam68

    شعر نو

    پس اين ها همه اسمش زندگي است دلتنگي ها دل خموشي ها ثانيه ها دقيقه ها حتي اگر تعدادشان به دو برابر آن رقمي كه برايت نوشته ام برسد ما زنده ايم چون بيداريم ما زنده ايم چون مي خوابيم و رستگار و سعادتمنديم زيرا هنوز بر گستره ويرانه هاي وجودمان پانشيني براي گنجشك عشق باقي گذاشته ايم خوشبختيم...
  6. mahyam68

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    شعله زد عشق و من از نو نو شدم...
  7. mahyam68

    سلااااااااااااااااااااام داداش جون خودم؟ چطوری؟ خوشحالم که برگشتی.[IMG]

    سلااااااااااااااااااااام داداش جون خودم؟ چطوری؟ خوشحالم که برگشتی.[IMG]
  8. mahyam68

    سلااااااااااااااااااااام داداش جون خودم؟ چطوری؟ خوشحالم که برگشتی.[IMG]

    سلااااااااااااااااااااام داداش جون خودم؟ چطوری؟ خوشحالم که برگشتی.[IMG]
  9. mahyam68

    شعر نو

    "مادر بزرگ گم کرده ام در هياهوی شهر آن نظر بند سبز را که در کودکی بسته بودی به بازوی من در اولين حمله ناگهانی تاتار عشق خمره دلم بر ايوان سنگ و سنگ شکست دستم به دست دوست ماند پايم به پای راه رفت من چشم خورده ام من چشم خورده ام من تکه تکه از دست رفته ام در روز روز زندگانی ام" حسین پناهی...
  10. mahyam68

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    پر از هراس و امیدم که هیچ حادثه ای شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست
  11. mahyam68

    شعر نو

    پـشت پـنـجـره هــی پـشـت ِ پـنـجــره می آیـم شـایـد ، نـشــانـی از تـــو بـجــویــَم هــی پـشت ِ پنجـــره می آیم شاید ، شـمـیـم ِ پـیـرهـنـت را کالسـکـه ی نـســیــم ، فـرو آرَد ... هــی چـشـم ِ خـود ، بـه جــادّه می دوزم زان دور دست ِ سـاکـــت و وَهــم آلـــود گــــرد و غـبــار ِ پــای ِ...
  12. mahyam68

    غزل و قصیده

    من را به غیر عشق به نامی صدا نکن غم را دوباره وارد این ماجرا نکن بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن موهات را ببند دلم را تکان نده در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن من در کنار توست اگر چشم وا کنی خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود تنها...
  13. mahyam68

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    رفتم به طبیب و گفتمش بیمارم از اول صبح تا به سحر بیدارم درمانم چیست؟ نبضم چو طبیب دید گفت ازسر لطف جز عشق نداری مرضی پندارم معشوق تو کیست؟
  14. mahyam68

    [IMG] نمک آبرود

    [IMG] نمک آبرود
  15. mahyam68

    [IMG] سلام دوستم.... جات خیلی خالیه ها

    [IMG] سلام دوستم.... جات خیلی خالیه ها
  16. mahyam68

    [IMG]

    [IMG]
  17. mahyam68

    ترانه ها و تصنیف ها...

    تو بی نهایت شب وقتی نگات می خندید چشمای خیره ی من اندوهتو نمی دید چرا غریبه بودم با قربت نگاهت تصویرمو ندیدم تو چشم بی گناهت کاشکی برای قلبت یه آسمون می ساختم روح بزرگ تو رو چرا نمی شناختم آیینه گریه می کرد وقتی تو رو شکستم ستاره پشت در بود وقتی درها رو بستم تو بودی و سکوت و غروب سرد پاییز...
  18. mahyam68

    ترانه ها و تصنیف ها...

    زبان نگاه زبان نگاه نشود فاش كسي آنچه ميان من و تو ست تا اشارات نظر نامه‌رسان من و توست گوش كن با لب خاموش سخن مي‌گويم پاسخم گو به نگاهي كه زبان من و توست روزگاري شد و كس مرد ره عشق نديد حاليا چشم جهاني نگران من و توست گر چه در خلوت راز دل ما كس نرسيد همه جا زمزمه عشق نهان من و توست...
  19. mahyam68

    رباعی و دو بیتی

    دل جز به دو زلف مشکبارش ندهند جان جز به دو لعل آبدارش ندهند در بارگه وصل، جلالش می‌گفت: این سر که نه عاشق است بارش ندهند
  20. mahyam68

    سلام. چشم اینجا میذارم.

    سلام. چشم اینجا میذارم.
بالا