نتایح جستجو

  1. mahyam68

    رباعی و دو بیتی

    در عشق تو بی‌تو چون توان زیست؟ بگو و آرام دلم جز تو دگر کیست؟ بگو با مات خود این دشمنی از بهر چه خاست؟ جز دوستی تو جرم ما چیست؟ بگو
  2. mahyam68

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقی ِ سیمین ساق بود
  3. mahyam68

    [IMG]

    [IMG]
  4. mahyam68

    [IMG]

    [IMG]
  5. mahyam68

    [IMG]

    [IMG]
  6. mahyam68

    [IMG]

    [IMG]
  7. mahyam68

    [IMG]

    [IMG]
  8. mahyam68

    [IMG]

    [IMG]
  9. mahyam68

    [IMG]

    [IMG]
  10. mahyam68

    [IMG]

    [IMG]
  11. mahyam68

    باشه.. شب بخیر... (:

    باشه.. شب بخیر... (:
  12. mahyam68

    ترانه ها و تصنیف ها...

    از نوک مژگان می زنی تیرم چند تیرم چند تیرم چند غم عشقت مرا از پای افکند پای افکند پای افکند از نوک مژگان می زنی تیرم چند تیرم چند تیرم چند غم عشقت مرا از پای افکند پای افکند پای افکند چرا می زنی می زنی می زنی می زنی یار چرا می کشی می کشی می کشی می کشی یار تو با ناوک مژگان همه خلق جهان را...
  13. mahyam68

    سلام داداش جونم:gol:.. مرسی بخاطر عکس قشنگی که برام فرستادی.. خیلی ناز بود.. مرسی...

    سلام داداش جونم:gol:.. مرسی بخاطر عکس قشنگی که برام فرستادی.. خیلی ناز بود.. مرسی..... هزارتا...:gol:
  14. mahyam68

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    قطار ميرود تو ميروي تمام ايستگاه ميرود ... و من چقدرساده ام که سالهاي سال در انتظارتو کنار اين قطارِرفته ايستاده ام وهمچنان به نرده هاي ايستگاهِ رفته تکيه داده ام ! ...
  15. mahyam68

    غزل و قصیده

    لبش را هر چه بوسیدم، فزون‌تر شد هوای من ندارد انتهایی خواهش بی منتهای من چرا بالاتر از واعظ نباشم بر لب کوثر که در می‌خانه دایم صدر مجلس بود جای من خطای بنده باید تا عطای خواجه بنماید نمایان شد عطای او ز طومار خطای من شبی کز شور مستی گریه‌ی مستانه سر کردم سحر از در درآمد شاهد شیرین ادای من...
  16. mahyam68

    غزل و قصیده

    دوباره میسازمت وطن، اگر چه با خشت جان خویش ستون به سقف تو میزنم، اگر چه با استخوان خویش دوباره می بویم از تو گل، به میل نسل جوان تو دوباره میشویم از تو خون، به سیل اشک روان خویش دوباره یك روز روشنا، سیاهی از خانه میرود به شعر خود رنگ میزنم، ز آبی آسمان خویش اگر چه صد ساله مرده ام، به گور خود...
  17. mahyam68

    رباعی و دو بیتی

    باران که گرفت ردِّ پایت گم شد آدم دو دل وهواییِ گندم شد ای عشق بگوهنوزتقصیرتونیست دل دغدغه تمامیِ مردم شد؟
  18. mahyam68

    رباعی و دو بیتی

    باران که گرفت حرف ها خیس شدند دست من و دست تو به هم گیس شدند احساس قشنگ عشق جاری شده بود در موی رگ دو دل که تندیس شدند
  19. mahyam68

    شعر نو

    درخت را به نام برگ بهار را به نام گل ستاره را به نام نور کوه را به نام سنگ دل شکفته مرا به نام عشق عشق را به نام درد مرا به نام کوچکم صدا بزن...
  20. mahyam68

    شعر نو

    من چه می دانستم، دلِ هر کس دل نیست قلبها ، ز آهن و سنگ قلب ها ، بی خبر از عاطفه اند...
بالا