نتایح جستجو
-
مشاعرۀ سنّتی
من از حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را ! -
مشاعرۀ سنّتی
در این بهار تازه که گل ها شکفته اند لبخند بزن تا شکوفا ببینمت ! -
مشاعرۀ سنّتی
درین سرای بی کسی کسی به در نمیزند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند! -
مشاعرۀ سنّتی
نشانم پیش تیرش کاش تیرش بر نشان آید که پیشم از پی تیر خود آن ابرو کمان آید! -
مشاعرۀ سنّتی
دل به دلبر گر سپاری دل بری دل بری کن تا بیابی دلبری! -
مشاعرۀ سنّتی
یا رب چه چشمه ایست محبت که من از آن یک قطره آب خوردم و دریا گریستم! -
مشاعرۀ سنّتی
وارث تمام اضطراب های من سلام لیلی قشنگ خواب های من سلام! -
مشاعرۀ سنّتی
در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار کرده ام خاطر خود را به تمنای تو خوش! -
مشاعرۀ سنّتی
تویی سرچشمه پاکی و رادی که فطرت را به جانت آب دادی! -
مشاعرۀ سنّتی
نیازارم ز خود هرگز دلی را که میترسم در او جای تو باشد! -
مشاعرۀ سنّتی
دل داده ام بر باد بر هر چه بادا باد شیرین تر از لیلی مجنون تر از فرهاد! -
مشاعرۀ سنّتی
تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه! -
مشاعرۀ سنّتی
تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو! -
مشاعرۀ سنّتی
در تیره شب هجر تو جانم به سر آمد وقت است که همچون مه تابان به در آیی! -
مشاعرۀ سنّتی
تو را پرواز بس زود است و دشوار ز نو کاران که خواهد کار بسیار! -
مشاعرۀ سنّتی
دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست پسته را خون می شود دل تا لبی خندان شود! -
مشاعرۀ سنّتی
تو با من باش و بگذار عالمی از من جدا گردد چو یک دم با تو بنشینم دل از هر غم رها گردد!