نتایح جستجو

  1. floe

    آها نامحرما پس نمیتونن بیان:w12: پس بگو:surprised: ما که اومدیم یالله یالله.........:redface:

    آها نامحرما پس نمیتونن بیان:w12: پس بگو:surprised: ما که اومدیم یالله یالله.........:redface:
  2. floe

    ((:.* شیخ بهایی *.:))

    رباعی رباعی یکچند، در این مدرسه‌ها گردیدم از اهل کمال، نکته‌ها پرسیدم یک مسله‌ای که بوی عشق آید از آن در عمر خود، از مدرسی نشنیدم
  3. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت
  4. floe

    كوي دوست

    به مهر غیر در اخلاص من خلل کردی ببین کرا به که در دوستی بدل کردی :gol: چه اعتماد توان کرد بر تو ای غافل که اعتماد بر آن مایه‌ی حیل کردی :gol: مرا محل ستادن نماند در کویت ز بس که با دگران لطف بی‌محل کردی :gol: بر آن شدی که کنی نام خویش بر دل غیر خیال سکه زدن بر زر دغل کردی :gol: نبود بد عمل من...
  5. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    شمس الحق تبریزی! از خلق چه پرهیزی اکنون که در افکندی صد فتنه ی فتانه
  6. floe

    غزل و قصیده

    باده ی مست زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست نرگسش عربده جوی و لبش افسوسکنان نیم شب دوش ببالین من آمد بنشست سر فرا گوش من آورد بآواز حزین گفت: ای عاشق دیرینه ی من خوابت هست؟ عاشقی را که چنین باده ی شبگیر دهند کافر عشق بود، گر نشود باده پرست برو ای زاهد و...
  7. floe

    شعر نو

    در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده ی رنگین تماشا بردند. من به باغ گل سرخ با زبان بلبل خواندم در سماع شب سروستان دست افشاندم در پریخانه پر نقش هزار آینه اش خویشتن را به هزاران سیما...
  8. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    تا بتوانی، ز خلق، ای یار عزیز! دوری کن و در دامن عزلت آویز!
  9. floe

    كوي دوست

    هوشنگ ابتهاج در گشودند به باغ گل سرخ و من دلشده را به سرا پرده ی رنگین تماشا بردند. من به باغ گل سرخ با زبان بلبل خواندم در سماع شب سروستان دست افشاندم در پریخانه پر نقش هزار آینه اش خویشتن را به هزاران سیما...
  10. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من سال‌ها شد که منم بر در میخانه مقیم
  11. floe

    سلام نوشی کجایی دلم واست تنگ شده!! .........

    سلام نوشی کجایی دلم واست تنگ شده!! .........
  12. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    دلیران از نهیبش روز کوشش همی‌لرزند چون برگ سپیدار
  13. floe

    كوي دوست

    هر کجا خیمه‌ست خفته عاشقی با دوست مست هر کجا سبزه‌ست شادان یاری از دیدار یار
  14. floe

    سلام الهه جان:gol: مرسی اما زبل خان نیستم:biggrin:

    سلام الهه جان:gol: مرسی اما زبل خان نیستم:biggrin:
  15. floe

    رباعی و دو بیتی

    ای شمع سرا پرده‌ی شاهنشاهی سرگرم تو ذرات ز مه تا ماهی گر پرده ز چهره افکنی برخیزد بانگ از عرب و عجم که ماهی ماهی محتشم کاشانی:gol:
  16. floe

    شعر نو

    رميده نمي دانم چه مي خواهم خدايا به دنبال چه مي گردم شب و روز چه مي جويد نگاه خسته من چرا افسرده است اين قلب پرسوز ز جمع آشنايان مي گريزم به كنجي مي خزم آرام و خاموش نگاهم غوطه ور در تيرگي ها به بيمار دل خود مي دهم گوش گريزانم از اين مردم كه با من بظاهر همدم و يكرنگ هستند ولي در باطن از فرط...
  17. floe

    غزل و قصیده

    الا ای شمع دل را روشنایی که جانم با تو دارد آشنایی چو دل پیوست با تو گو همی‌باش میان جان و تن رسم جدایی گرفتار تو زآن گشتم که روزی به تو از خویشتن یابم رهایی دلم در زلف تو بهر رخ تست که مطلوب است در شب روشنایی منم درویش همچون تو توانگر که سلطان می‌کند از تو گدایی مرا دی نرگس مست تو می‌گفت منم...
  18. floe

    كوي دوست

    زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست نرگسش عربده جوی و لبش افسوسکنان نیم شب دوش ببالین من آمد بنشست سر فرا گوش من آورد بآواز حزین گفت: ای عاشق دیرینه ی من خوابت هست؟ عاشقی را که چنین باده ی شبگیر دهند کافر عشق بود، گر نشود باده پرست برو ای زاهد و بر درد کشان...
  19. floe

    كوي دوست

    دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم نیست در کس کرم و وقت طرب می‌گذرد چاره آن است که سجاده به می بفروشیم خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم گل به جوش آمد و از می...
  20. floe

    مشاعرۀ سنّتی

    تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بده کدام خونخوار تریم؟
بالا