نتایح جستجو

[IMG] خسته ام خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر این هبوط بی دلیل، این سقوط ناگزیر

[IMG] خسته ام خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر این هبوط بی دلیل، این سقوط ناگزیر...

چقدر شعر نوشتیم برای باران غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود....}}

نه یک شب نه هر شب دلم بی قراره می خواد مثل بارون بباره بباره شب مرد تنها پر از یاد یاره پر از گریه ی تلخ بی اختیاره شب مرد تنها شب بی تو مردن شب غربت و دل به مستی سپردن

برای دیدن تو هدیه ای قابل ندارم به غیر از قلب عاشق تحفه ای دیگر ندارم برای پر کشیدن شوق پروازم تو هستی تویی که با نگاهت در وجودم ریشه بستی...

یه اسم گنگ و مبهمه تو این روزای بی کسی اگه به دادم نرسی یه روز می آی که دیر شده نمونده از من نفسی خواستن تو برای من فراتر از روح و تنه راز همیشگی شدن همیشه از تو گفتنه اگر تو مهلتم بدی مهلت مرگو نمی خوام با تو به قصه می رسم همراه لحظه ها می یام همیشه عاجزه کلام از گفتن معنی ناب هیچ عاشقی عاشقی...

باران آمد و نغمه هاي سرد زمستان را بر گونه هاي تب كرده ام سرود باران آمد و طرح لبخندم را جان دوباره اي بخشيد دوباره باران بر جاي جاي بودنم بارید و سايه هاي مردد را از پيشاني ام زدود و چه باران زيباست آنگاه كه ميبارد بر لاي لاي گرم دلتنگي

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]

چه قدر سخته توی این دنیا تمام امیدت به برگی باشه که داره از ساقه اش جدا می شه... کاش امید همه به خدا باشه.... [IMG]اندازه ی اين عكس تغيير داده شده است. برای ديدن كامل عكس اينجا را كليك كنيد. اندازه ی عكس اصلی 679x477 و حجم آن 44KB است.[IMG]

چه قدر سخته توی این دنیا تمام امیدت به برگی باشه که داره از ساقه اش جدا می شه... کاش امید همه به خدا باشه.... [IMG]اندازه ی اين عكس تغيير داده شده است. برای ديدن كامل عكس اينجا را كليك كنيد. اندازه ی عكس اصلی 679x477 و حجم آن 44KB است.[IMG]

چه قدر سخته توی این دنیا تمام امیدت به برگی باشه که داره از ساقه اش جدا می شه... کاش امید همه به خدا باشه.... [IMG]اندازه ی اين عكس تغيير داده شده است. برای ديدن كامل عكس اينجا را كليك كنيد. اندازه ی عكس اصلی 679x477 و حجم آن 44KB است.[IMG]

چه قدر سخته توی این دنیا تمام امیدت به برگی باشه که داره از ساقه اش جدا می شه... کاش امید همه به خدا باشه.... [IMG]

گنجشک ها 1 تو که هر شب غزل مي خواني از من نگاهت مي شود باراني از من مترسک نيستم، گنجشک ها را چرا بيهوده مي ترساني از من؟ 2 بگو گنجشک ها از من نترسند از اين يک تکّه پيراهن نترسند بگو کاري ست زخم عشق، امّا براي عشق از مردن نترسند

باران 1 من و تو عاشقي گيتار باران دعا کن لااقل اين بار باران- بشويد اشک را از گونه هامان ببند اين چتر را، بگذار باران... 2 به من هرچند خنديدي که: باران... خودت با چشم خود ديدي که باران... نمي گيرم ولي از آسمان چشم ندارم هيچ ترديدي که باران...

1 شميم عَطر باقي مانده از تو يکي دو سطر باقي مانده از تو به باران هاي بي تو، دل نبستيم من و اين چتر* باقي مانده از تو 2 من و گنجشک هاي بي پروبال من و ايـن سايـه هاي گيج پامال قدم خـواهيـم زد، يـک عـمر، بـي تـو من و با را ن و اين چتر کهن سا ل