نتایح جستجو

  1. hamedinia_m51

    رفتن...

    هر کجا هستی باش عشق تو مال من است خاطر و یاد تو در یاد من است چه اهمیت دارد؟! که تو از من دوری! که من اینجا تنهام؟ مهم این است که تو می آیی
  2. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  3. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  4. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  5. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  6. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  7. hamedinia_m51

    [IMG]

    [IMG]
  8. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    باور کن در حياط کوچک من گنجشکک کوچک باران زده از سرما نلرزيد مگر آنکه دانست اينجا بعد از باران آفتابی نخواهد روئيد. زير باران بيا قدم بزنيم حرف نشنيده اي بهم بزنيم و زباران كمي بياموزيم كه بباريم وحرف كم بزنيم . . .
  9. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    گفت شيفتــه بــاران شــو ، وقتـی بـی‌تـابی می بــارد و خيست می‌کنـد ، شيفتــه بـاران که شـدم ، بـــاران باريـد امـــــــا هرگـز خيســـم نکرد . شايد هنوز تا سپيده ‌دمـان شيفتگی راستين هزار فرسنگ فاصله است. امــــا تـو ای سپيــده صبـح بــه هنـگامه ميــــلادم دستــی بـرآور بگــذار نامم مشوش...
  10. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    من برای ساختن خویشتن می روم... برای شکافتن صخره های بیگانگی من به خود باز می گردم سفرم را از خویشتن خویش آغاز می کنم و در جان دوباره ام به پایان می برم من برای ساختن خویشتن می روم... من به نهایت انسان می اندیشم سفرم را آغاز می کنم در کوله بارم هزار آرزو گذاشته ام هزار آرزوی یک انسان انسانی که...
  11. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    دوباره به آفتاب سلامی دوباره دادم! سلام می کنم به باد، به بادبادک و بوسه، به سکوت و سوال و به گلدانی، که خواب ِ گل ِ همیشه بهار می بیند! سلام می کنم به چراغ، به «چرا» های کودکی، به چالهای مهربان ِ گونه ی تو! سلام می کنم به پائیز ِ پسین ِ پروانه، به مسیر ِ مدرسه، به بالش ِ نمناک، به نامه های...
  12. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    مرسي من اين ترانه رو خيلي دوست دارم :gol::gol:
  13. hamedinia_m51

    ثانیه های خاکستری...

  14. hamedinia_m51

    رد پای احساس ...

    چشم من چشم من بیا منو یاری بکن گونه هام خشکیده شد ، کاری بکن غیر گریه مگه کاری می شه کرد کاری از ما نمی آد ، زاری بکن اون که رفته ، دیگه هیچ وقت نمی آد تا قیامت دل من گریه می خواد هر چی دریا و زمین داره خدا با تموم ابرای آسمونا کاشکی می داد همه رو به چشم من تا چشام به حال من...
  15. hamedinia_m51

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    دستای تو ای که بی تو خودمو تک و تنها می بینم هر جا که پا می ذارم تو رو اونجا می بینم یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود قصه ی غربت تو قد صد تا قصه بود یاد تو هر جا که هستم با منه داره عمر منو آتیش می زنه یاد تو هر جا که هستم با منه داره عمر منو آتیش می زنه تو برام خورشید بودی توی این...
  16. hamedinia_m51

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    اسم تو این همه شهر عاشقونه هق هق گریه شبونه این همه قصه از یک اسمه اسمی که مثل یک طلسمه یک اسمه طلسمه یاد تو یاد تو روزهای رفته اسم تو اسم تو اسم هر روز هفته است شیشه ی عمر من افسون این یه اسمه زندگیم بسته ی جادوی این طلسمه دنیای من طلسمه یک اسمه یک اسمه سب های چوبی تکیده بادبادک های...
  17. hamedinia_m51

    ثانیه های خاکستری...

    توی بهت چشم من درد ناباوریه فصل سرد عشق ما رنگ خاکستریه دردی که من می کشم اگه کوه هم می کشید ذره ذره می تکید قطره قطره می چکید می تونست با دست تو بهت من ویرون بشه فصل زرد قصه هام ظهر تابستون بشه قصه یقین عشق توی دفترم بودی توی ایینه ی شعر شکل باورم بودی من از خوش باوریهام به ویرونی رسیدم...
  18. hamedinia_m51

    آره بارون مي اومد خوب يادمه ...

    درختانی را از خواب بیرون می آورم درختانی را در آگاهی کامل از روز در چشمان تو گم می کنم تو که با همه ی فقر و سفره بی نان در کنارم نشسته ای لبخند برلب داری در چهار جهت اصلی چهار گل رازقی کاشته ای عطر رازقی ما را درخشان مملو از قضاوتی زودگذر به شب می سپارد همه چیز را دیده ایم تجربه...
بالا