نتایح جستجو

حالا اين سپهر كيه؟!!!!!! منم همينطور آخه گفتم اين تنهايي اسمش رو عوض كرده يه فانوس هم گذاشته او كنار اوناست ببين بالاي طاقچه ست ببينم اصلا شايد اينجا برق نداره آره ؟!!! خيلي از آشنايي باهات خوشبختم سارا خانم....

ببنم نكنه اسمت رو عوض كردي بازم يادم نمياد اسم قبليت چي بود آخه هزارتا مهشيد داريم مگه نه

از كم سعادتي منه ديگه ببخشيد كه اينجوري ميشه ديگه.. ولي بازم نشناختم!!!! سلام به شما pme عزيز ولي من اولين دفعه است كه ميام زير كرسي:w12: ببينم ميشنوم كه باشگاه رو تركوندين ؟!!! آره!!!! سلام به شما losi خانم يا آقا نميدونم ببينم نگي اين پسره چقدر IQ ش پايينه آخه بايد جانب احتياط رو پيش گرفت...

سلام به شما كه انگاري بيشتر از همه بچه ها عسليد!!! ولي من كه شما رو به ياد نميارم!! نميدونم چرا؟!!! راستي چرا؟.. خب ميبينم كه از تو حياط خلوت اومدين زير كرسي اينجا چرا يكم تاريكه پاتشو دحختر برق و روشن كن سلام من هم همچنين ...

سلام سلام بچه ها خوبين دلم خيلي واستون تنگ شده بود سلام مخصوص به محمدصادق گلم تنهايي عزيزم كه اسمش حالا عوض شده (نميدونم چرا؟!!) نگار 1213 عزيز حميدين و بقيه بچه ها ....

راستي گلها رو الان ديدم چقد خوشگله !!! ماماني خودت گلي ....

آره دل من من واستون تنگ شده بود اونم زياد ... راستش الان يه مقداري درگير درس شدم دوباره به همين خاطره كه نتونستم بيام ولي از اين به بعد سعي ميكنم كه بيشتر اينجا باشم آخه وقتي كه اينجا نيستم واقعا دلم واسه اينجا تنگ ميشه.

سلامی به زیبایی تمام روزای پاییز سلام یه سلام به وسعت تموم دلتنگیهای من تو این مدت، یه سلام به اندازه این همه محبت صادقانه، یه سلام به بزرگی تموم خستگیهای من!!! هیچ وقت فکر نمی کردم اینقدر دلتنگ بشم! ولی خوب زندگی همینه دیگه! به قول استاد : زندگی رسم خوشایندی است! حالا از همه این دلتنگیا...

خدا را شکر می گويم ؛ که هر چه دارم از اوست و هر آنچه ندارم از سر دانايی اوست و من ندانم که کدام درست است و کدام يک نادرست او داند و از مهر کبريايی اوست ... سلام؛ سلامی به پهنای تب شاعرانه و به وسعت...

هنوز حرفهای ناگفته دارم گوش کن شیشه ای می شکند...یک نفر می پرسد:چرا شیشه شکست؟ مادر می گوید:شاید این رفع بلاست! باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان امد.شیشه پنجره را زود شکست یک نفر زمزمه کرد... کاش امشب که دلم مثل ان شیشه مغرور شکست.عابری خنده کنان تکه ای از ان برمی داشت مرهمی بردلتنگم می...

خواهش.... [IMG] قابلتون رو نداشت. در ضمن منم ممنونم برای گل قشنگتون. ببینم باز که نوشتی که میخوام برم.:( زودی برگردین دلمون تنگ میشه واستون.:gol: :w05:

خواهش.... [IMG] قابلت رو نداشت. در ضمن منم ممنونم باس خاطر گل قشنگت.

و این نیز پیشکش چشمانت... [IMG]

پیشکش چشمانت... [IMG]

نمیدانم نمی دانم که دانست او دلیل گریه هایم را؟ نمی دانم که حس کرد او حضورش در سکوتم را؟ و می دانم که می دانست ز عاشق بودنش مستم وجود ساده اش بوده که من اینگونه دل بستم! خدا را به خاطر خدا بودنش دوست دارم خدا رو دوست دارم چون حرف های آدم ها رو سند تو آل نمیکنه ... خدا رو دوست دارم چون آیدیش...

آره گفتم که انگلیسی با کلاستره ولی نه اینکه باعث بشه پاییز رو پیاز بخونم!!! ولی خوبه که حداقل گفتی که چی گفتی... در مورد خط آخر هم چیز خاصی ندارم که بگم . شوخی بود.

ممنون حمیدجان از متن زیبایی که نوشتی......

ممنونم منم التماس دعا دارم.....

آی گفتی چه تفاهمی چون الان منم بایست برم تا بعد.... :gol: :gol: :gol:

شمع بزم غیر شد با روی آتشناک، حیف ریخت آخر آبروی خویش را برخاک، حیف روبرو بنشست با هر بی ره و رویی ، دریغ کرد بی باکانه جا در جمع هر بی باک، حیف