نتایح جستجو

  1. tools

    كوي دوست

    شعری بر آب ، دشنه در خواب اسبی در مه ، مهتاب در مرداب زخمگاهِ آهو ، چشم براهِ جادو جنگجو ، جنگجو از آشتی بگو عقابِ بی پر ، بسترِ خاكستر طاووس در آتش ، سرداری بی سر چه شد؟ چه شد؟ پایانِ قفس چه شد؟ چه شد؟ نورِ مقدس جنگجو ، جنگجو از آشتی بگو پای این كتیبه ی شكسته پا دراز كن ای همیشه خسته كنار ستون...
  2. tools

    کوچه های تنهایی

    سازهاي غربت ، سازهاي ناكوك شعر، بادامي تلخ ، سوگوارِ دلپوك برگها زردِ زرد ، وقتي هوا نيست بوسه سردِ سرد ، صدا صدا نيست زخم هم چه بيهوش ، هيچ كس با ما نيست شب چنان تيره ، كه شب پيدا نيست شب هم پيدا نيست،... شب هم پيدا نيست.... عشق اما پيداست عشق اما پيداست
  3. tools

    دیر آمدی! خیلی دیر...

    نشد یه قصری بسازم پنجرهاش ابی باشه من باشم و اون باشه و یک شب مهتابی باشه نشد یه جا بمونه و آخر بشه ماله خودم حتی یه بار یادش نموند ماه و روز تولدم با همه التماس من نشد دیگه نره سفر شعرام بجز اون روی هر دیوونه ای گذاشت اثر نشد برم بغل بغل واسش شقایق بچینم نه این که من نخوام برم نزاشت گلهارو...
  4. tools

    ناگاه برای لحظه ای به سرم زد ...

    memol memol شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی ، ترا با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گلهایی که در تنهایی ام رویید ، با حسرت جدا کردم
  5. tools

    ناگاه برای لحظه ای به سرم زد ...

    هرچند من نديده‌ام اين کور ِ بي‌خيال اين گنگ ِ شب که گيج و عبوس است ــ خود را به روشن ِ سحر نزديک‌تر کند، ليکن شنيده‌ام که شب ِ تيره ــ هرچه هست ــ آخر ز تنگه‌های سحرگه گذر کند...
  6. tools

    رد پای احساس ...

    احساس احساس سه دختر از جلوخان ِ سرايي کهنه سيبي سُرخ پيش ِ پاي‌ام افکندند رخان‌ام زرد شد امّا نگفتم هيچ فقط آشفته شد يک دَم صدای پای سنگين‌ام به روی فرش ِ سخت ِ سنگ. دو دختر از دريچه لاله‌عباسی گيسوهای شان را در قدم‌های من افکندند لب‌ام لرزيد اما گفتني‌ها بر زبان‌ام ماند فقط از زخم...
  7. tools

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    تردید تردید او را به رويای بخارآلود و گنگ ِ شام‌گاهي دور، گويا ديده بودم من ... لالايی گرم ِ خطوط ِ پيکرش در نعره‌های دوردست و سرد ِ مه گم بود. لبخند ِ بي‌رنگ‌اش به موجي خسته مي‌مانست; در هذيان ِ شيرين‌اش ز دردي گنگ مي‌زد گوييا لبخند ... هر ذره چشمي شد وجودم تا نگاه‌اش کردم، از اعماق ِ نوميدي...
  8. tools

    آرامش...

    مثل اسفنج مثل مرجان مثل دريا مي موني اينقدر عزيزي كه هميشه تنها مي موني پشت چشم نازك نكن اينقدر واسه پروانه هات آخرش از كاروان پروانه هات جا مي موني پاسخ تو رو محاله كس ديگه بدونه حلتو من بلدم مثل معما مي موني چشم تو يه عالمه شعر قديم و نو داره چشم تو يه عالمه شعر قديم و نو داره مثل حافظ مثل...
  9. tools

    زندگی نامه +اشعار شاملو

    مه مه بيابان را، سراسر، مه گرفته‌ست. چراغ ِ قريه پنهان است موجي گرم در خون ِ بيابان است بيابان، خسته لب بسته نفس بشکسته در هذيان ِ گرم ِ مه، عرق مي‌ريزدش آهسته از هر بند. «ــ بيابان را سراسر مه گرفته‌ست. [مي‌گويد به خود، عابر] سگان ِ قريه...
  10. tools

    کوچه های تنهایی

    از دريچه با دل ِ خسته، لب ِ بسته، نگاه ِ سرد مي‌کنم از چشم ِ خواب‌آلوده‌ی خود صبح‌دم بيرون نگاهي: در مه آلوده هوای خيس ِ غم‌آور...
  11. tools

    كوي دوست

    دستمون تو دست هم بود یادته؟ غصه هامون کم کم بود، یادته؟ چشم نازت مال من بود یادته؟ دیدن من غدغن بود یادته؟ روزگار قهر و آشتی یادته؟ هیج کس و جز من نداشتی ، یادته؟ رویاهای آسمونی ،یادته؟ قول دادی پیشم بمونی، یادته؟ روزای بی غم و غصه یادته؟ ببینم اول قصه یادته؟
  12. tools

    نامه ی تو چقدر زیبا بود نامه ی تو چقدر زیبا بود هر خطش را سه مرطبه خواندم بعد آنرا به روی یک...

    نامه ی تو چقدر زیبا بود نامه ی تو چقدر زیبا بود هر خطش را سه مرطبه خواندم بعد آنرا به روی یک دفتر تا نخورده قشنگ چسباندم نامه ی تو چقدرخوشبو بود بوی گلهای رازقی می داد حرفهایت هنوزهم طعم عطر پاییز عاشقی میداد
  13. tools

    فراق یار

    تا صبح زير ِ پنجره‌ی کور ِ آهنين بيدار مي‌نشينم و مي‌کاوم آسمان در راه‌های گم‌شده، لب‌های بي‌سرود اي شعر ِ ناسروده! کجا گيرم‌ات نشان؟
  14. tools

    هدف شعر چیست؟

    اماشاعر با فقدان پايگاه مشخص‌ فکري ميان تشتت‌ها دست‌ و پا خواهدزد، ميان تصويرهاي مبهم سرگردان‌ خواهد شد واز شکاري جان‌فرسا تهي دست‌ و بي‌نصيب بازخواهد گشت. ازاين زاويه ‌که نگاه ‌کنيم شعر را يک‌ راه و يک‌ وسيله خواهيم‌ يافت. بايد ديد با شاعري خود مي‌خواهيم چه‌کنيم. يک تيله ‌رنگين گاه بسيار زيباست...
  15. tools

    دست‌نوشته‌ها

    خوب‌ يا بد، من شخصا اهل قضاوت‌ نيستم چراکه‌ قضاوت‌ را چيزي‌ از مقوله‌ خشونت‌ و فقدان مسئوليت‌ مي‌دانم. يک‌ اشتباه ناچيز قاضي مي‌تواند موجب‌ ياس يا خودباوري شود. وانگهي، ميزان ومعيار قضاوت‌ درست‌ و غلط درکجاست؟ کي مي‌داند که ‌دقيقا کدام سوي حقيقت‌ نشسته‌است؟
  16. tools

    دیر آمدی! خیلی دیر...

    امشب ساقه معني را وزش دوست تكان خواهد داد، بهت پرپر خواهد شد. ته شب ، يك حشره قسمت خرم تنهايي را تجربه خواهد كرد.
  17. tools

    آرزوهای گمشده...

    به شكل خلوت خود بود و عاشقانه ترين انحناي وقت خودش را براي آينه تفسير كرد
  18. tools

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    مردی چنگ در آسمان افکند، هنگامي که خون‌اش فرياد و دهان‌اش بسته بود. خنجي خونين بر چهره‌ی ناباور ِ آبي! ــ عاشقان چنين‌اند.
  19. tools

    پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش(من از خلوت و تنهایی میترسم)

    كوهساران مرا پر كن، اي طنين فراموشي! نفرين به زيبايي- آب تاريك خروشان - كه هست مرا فرو پيچد و برد! تو ناگهان زيبا هستي. اندامت گردابي است. موج تو اقليم مرا گرفت. ترا يافتم، آسمان ها را پي بردم. ترا يافتم، درها را گشودم، شاخه را خواندم. افتاده باد آن برگ، كه به آهنگ وزش هايت نلرزد! مژگان تو...
  20. tools

    آرامش...

    سنگ برای سنگر، آهن برای شمشير، جوهر برای عشق...
بالا