شعری بر آب ، دشنه در خواب
اسبی در مه ، مهتاب در مرداب
زخمگاهِ آهو ، چشم براهِ جادو
جنگجو ، جنگجو
از آشتی بگو
عقابِ بی پر ، بسترِ خاكستر
طاووس در آتش ، سرداری بی سر
چه شد؟ چه شد؟ پایانِ قفس
چه شد؟ چه شد؟ نورِ مقدس
جنگجو ، جنگجو
از آشتی بگو
پای این كتیبه ی شكسته
پا دراز كن ای همیشه خسته
كنار ستون...