نتایح جستجو

  1. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا کسي رخ ننمايد نبرد دل ز کسي دلبر ما دل ما بُرد به ما رخ ننمود
  2. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    يک عشق عروج است و رسيدن به كمال يک عشق غوغاي درون است و تمناي وصال يک عشق سكوت است و سخن گفتن چشم يک عشق خيال است و....خيال است و....خيال
  3. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دستي به کرم به شانه ي مانزدي بالي به هواي دانه ي ما نزدي !؟
  4. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    در کنار سـاحل درياي غـم قايقي ميسازم از دلواپسي بر دو سوي پرچمش خواهم نوشت: يک مسـافر از ديار بيکسي
  5. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    هرگز گمان مبر ز خيال تو غافلم گر مانده ام خموش خدا داند و دلم
  6. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلا نزد كسي بنشين كه او از دل خبر دارد بزير آن درختي را كه او گلهاي تر دارد
  7. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا نقش خیال دوست با ماست ما را همه عمر خود تماشاست
  8. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا مرا عشق تو اي خسرو خوبان به سر است پند هفتاد و دو ملت به برم بي ثمر است
  9. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب اين همه از نظر لطف شما مي ‌بينم
  10. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    من به رسمي که ظريفان همه عشقش نامند با تو مي مانم و با جور تو سر خواهم کرد
  11. *zahedan

    .•خنده وطنز•.

  12. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    من پرستوي خزان ديده و خاموش تو ام حسرتي گر به دلم هست همان دوري توست
  13. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    نه از سنگم ، نه از کوهم ، نه يعقوبم ، نه ايوبم نه ابراهيم ِ در آتش ، نه عيسايم ،نه مصلوبم منم خاکي ترين انسان ، که مجروح دل خويشم به جز صبري جنون آسا ، نمي دانم ...نينديشم
  14. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    يک شب چو نسيم در برت مي آيم بر بام بلند باورت مي آيم يک غنچه ز باغ لب تومي دزدم تا شک نکني در نظرت مي آيم...
  15. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    من نديدم روي دلبر ، ديدم اما كوي تو مست از وصلش نگشتم ،سرخوشم از بوي تو ** * * * * ** * * * * * * یک لحظه ، مهربانی تو شد ، پناه من من ماندم و ، محبت بی انتهای تو ...
  16. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    داغ داريم ، نه داغي كه بر آن اخم كنيم مرگمان باد اگر شكوه اي از زخم كنيم ** * * * * ** * * * * * *
  17. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    من هنوز از مي چشمان سياهت مستم باز گفتم بنويسم كه : به يادت هستم
  18. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا که هستم اي رفيق، نداني کيستم " ر وزي به سراغ من آيي که ديگر نيستم"
  19. *zahedan

    .•خنده وطنز•.

  20. *zahedan

    .•خنده وطنز•.

بالا