نتایح جستجو

  1. anahita1370

    تو دست در دست دیگری. . . من در حال نوازشِ دلی که سخت گرفته است از تو . . . مدام بر او...

    تو دست در دست دیگری. . . من در حال نوازشِ دلی که سخت گرفته است از تو . . . مدام بر او تکرار می کنم که ، نترس تنهای من . . . ! آن دستها به هیچ کس وفا ندارند . . .
  2. anahita1370

    ازم دلـــم گرفته ... توو اين نم نم بارون... چشام خيره به نور، چراغ تو خيابون، خاطرات گذشته من...

    ازم دلـــم گرفته ... توو اين نم نم بارون... چشام خيره به نور، چراغ تو خيابون، خاطرات گذشته من و ميكشه آروم چه حالي دارم امشب به ياد تو زير بارون..[IMG]
  3. anahita1370

    ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ... ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ... ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ... ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ، ﺑﺎﺵ ! ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ...

    ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ... ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ... ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ... ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ، ﺑﺎﺵ ! ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺪﺍﺭﯼ ...!
  4. anahita1370

    ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺪﺍ ﺟﻮﻥ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎﻡ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ... ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﺑﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ؟؟؟...

    ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺪﺍ ﺟﻮﻥ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎﻡ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ... ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﺑﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ؟؟؟ ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﮔﻔﺖ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ... ﻣﻨﻢ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﺷﺪ ... !!!
  5. anahita1370

    گـــْـــرگ بــآش تـــآ مــْــحـتــآج نــَــوآزش نــَـــبـــآشـــے☞ گــْــــرگ یــَــعــنے...

    گـــْـــرگ بــآش تـــآ مــْــحـتــآج نــَــوآزش نــَـــبـــآشـــے☞ گــْــــرگ یــَــعــنے أرتـــِــش تـــَـــکـــ نـــَــفـــَـــره☞ تـــَـــــنـــــــهــــــــآ☞ ☜ ولـــــــــے وَحـــــشے☞
  6. anahita1370

    چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی یکی که بهش اعتماد داری بهت اعتماد داره از دلتنگی هاش برات...

    چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی یکی که بهش اعتماد داری بهت اعتماد داره از دلتنگی هاش برات میگه از دلتنگی هات براش میگی آروم میشه آروم میشی حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه... يعني حس خوب
  7. anahita1370

    بقول خسرو شکیبایی بعضی وقت ها یکی طوری می سوزونتت که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن بعضی...

    بقول خسرو شکیبایی بعضی وقت ها یکی طوری می سوزونتت که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن بعضی وقت ها هم یکی طوری خاموشت میکنه که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن زمانه ایست که خیلی چیزها آنطوری که بود یا باید باشد ديگر نیست
  8. anahita1370

    دلتنگم نه دلتنگ تو... دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی، دلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودی، دلتنگ...

    دلتنگم نه دلتنگ تو... دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی، دلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودی، دلتنگ هر دقیقه شنیدن صدات، دلتنگ تا صبح بیدار موندنت فقط به خاطر اینکه دل من گرفته... دلتنگ اینکه اسممو سوالی صدا کنی ! دیدی ؟؟؟ من ديگه دلتنگ تو نیستم !
  9. anahita1370

    هر تنــی شایـــــد بتونه ... . لذت بخش باشه ... . ولی ... .! هر شونه ای عمــــــرا بتونه ...

    هر تنــی شایـــــد بتونه ... . لذت بخش باشه ... . ولی ... .! هر شونه ای عمــــــرا بتونه ... آرامش بخش باشه
  10. anahita1370

    ترشحات خوبی هایت به سنگین ترین نقطه قلبم رسیده است سبک تر شده ام حالا،مثل پروانه استشهاد...

    ترشحات خوبی هایت به سنگین ترین نقطه قلبم رسیده است سبک تر شده ام حالا،مثل پروانه استشهاد سلولهای بدنم گواهی میدهد به بیکران شدن روحم در انزوای جسمت من در ترانه های تو غرق شده ام جنگ دست و پایم بی فایده است وقتی روحم را از چنگم در اورده ای من با تو زنده ام یا مرده ؟
  11. anahita1370

    آموخته ام که وابسته نباید شد!!! نه به هیچکس و نه به هیچ رابطه ای ! و این نشدنی ترین اصلی...

    آموخته ام که وابسته نباید شد!!! نه به هیچکس و نه به هیچ رابطه ای ! و این نشدنی ترین اصلی بود که من آموختم!!!
  12. anahita1370

    ماندن به پای تو فایده نداشت...! رفتم، دیدی چه خوب ترک کردنت را بلدم...؟؟؟ خواستم دوستت داشته...

    ماندن به پای تو فایده نداشت...! رفتم، دیدی چه خوب ترک کردنت را بلدم...؟؟؟ خواستم دوستت داشته باشم اما نفهمیدی... تماشا میکنم... میخواهم ببینم آنهایی که دورت را شلوغ کرده اند مثل من پشتت هستند؟؟؟ تورا آنقدر که من می خواستم می خواهند؟؟؟ ولی به همان شلوغی دورت قسم... پشتت خالیست... به حرف هایم...
  13. anahita1370

    ای یادگار روزهای زرد پائیز، مهم نیست!!! اکنون دلـــت برای کســی دیگـر می تپد... مهم آن است...

    ای یادگار روزهای زرد پائیز، مهم نیست!!! اکنون دلـــت برای کســی دیگـر می تپد... مهم آن است که من برای همیشــه تنهایــم، آنهم فقط به خاطر تـــو ... ... فقط تـ ـــ ــو ...
  14. anahita1370

    ه روزهایی هست که دلم می خواد بیام پیشت بشینم و مثل روزای دور دست همو بگیریم ومن احساس کنم که فقط...

    ه روزهایی هست که دلم می خواد بیام پیشت بشینم و مثل روزای دور دست همو بگیریم ومن احساس کنم که فقط من تو زندگیت بودم ولی افسوس نه تو با وفا ماندی و نه من طاقت این خیانت بی انتهایت…
  15. anahita1370

    حالا که نیستی بوسه هایم را نثار دیوار های اتاقم میکنم! همان دیوارهایی که دستهایت را می چسباندی...

    حالا که نیستی بوسه هایم را نثار دیوار های اتاقم میکنم! همان دیوارهایی که دستهایت را می چسباندی به آنها و چشم هایت را می بستی و … یادت می آید…
  16. anahita1370

    تنها مانده ام در روزگاری که شیرینی نیست تا برایش فرهاد شوم همه تلخند

    تنها مانده ام در روزگاری که شیرینی نیست تا برایش فرهاد شوم همه تلخند
بالا