جانا، حدیث حسنت، در داستان نگنجد
رمزی ز راز عشقت، در سد زبان نگنجد
سودای زلف و خالت، در هر خیال ناید
اندیشه ی وصالت ، جز در گمان نگنجد
هرگز نشان ندادند، از کوی تو کسی را
زیرا که راه کویت ، اندر نشان نگنجد
آهی که عاشقانت، از حلق جان برآرند
هم در زمان نیاید ، هم در مکان نگنجد
آنجا که عاشقانت،...