نتایح جستجو

  1. M

    مشاعرۀ سنّتی

    تو عهد كرده اي كه كشاني به خون مرا من جهد كرده ام كه به عهدت وفا كني
  2. M

    مشاعرۀ سنّتی

    نه بلبل خواهد از بوستان جدایی نه گل دارد خیال بی وفایی ولیکن چرخش چرخ ستمگر زند بر هم رسوم آشنایی . . .
  3. M

    مشاعرۀ سنّتی

    هزاران معنی باریک باشد بیت ابرو را به غیر از مو شکافان کس نفهمد معنی او را
  4. M

    مشاعرۀ سنّتی

    در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود دوستان فعلا:gol:
  5. M

    مشاعرۀ سنّتی

    : ) تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد سلامت همه آفاق در سلامت توست به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
  6. M

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم
  7. M

    مشاعرۀ سنّتی

    در اين بهار تازه كه گل ها شكفته اند لبخند عشق زن كه شكوفا ببينمت
  8. M

    مشاعرۀ سنّتی

    هزاران فرسخ از من ظاهرا دور است و من امشب بیادش تا سحر خوشبو نمایم بستر خود را
  9. M

    مشاعرۀ سنّتی

    لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست
  10. M

    مشاعرۀ سنّتی

    تا كی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش حیف باشد كه تو در خوابی و نرگس بیدار
  11. M

    کتاب های عالی برای شیمی آلی و دارویی

    سلام. کدوم کتاب مدنظرتونه؟
  12. M

    مشاعرۀ سنّتی

    از دوســـــــت به یادگــــار دردی دارم که ان درد به صد هزار درمان ندهم
  13. M

    مشاعرۀ سنّتی

    سر کوئی که هر دم جان دهد صد بیگناه آنجا فغان کز بی پناهی بایدم بردن پناه آنجا
  14. M

    مشاعرۀ سنّتی

    نمي توان به تو شرح بلاي هجران کرد فتاده ام به بلايي که شرح نتوان کرد
  15. M

    مشاعرۀ سنّتی

    می تواند که تو را سخت زمینگیر کند درد یک بغض اگر بین گلو گیر کند آسمان بر سرم آوار شد آن لحظه که گفت قسمت این است بنا نیست که تغییر کند ...
  16. M

    مشاعرۀ سنّتی

    ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد
  17. M

    مشاعرۀ سنّتی

    رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شب گرد مبتلا کن ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن
  18. M

    مشاعرۀ سنّتی

    تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی
  19. M

    مشاعرۀ سنّتی

    یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
  20. M

    مشاعرۀ سنّتی

    دارد به جانم لرز می افتد رفیق، انگار پاییزم دارم شبیه برگ های زرد و خشک از شاخه می ریزم خواهش میکنم، ممنون از شما:gol:
بالا