نتایح جستجو

یکی از معتبرترین تست های هوش... http://www.servicekar.com/iq.htm نتیجشو بگین...

همچنین...

بنده نوازی میفرمایید...:gol: صنعتی بابل (نوشیروانی)...:D

سلام... ممنون که این افتخار رو به بنده دادین و accept کردین...

چون حاصل آدمی در این شورستان جز خوردن غصه نیست تا کندن جان خرم دل آنکه زین جهان زود برفت و آسوده کسی که خود نیامد به جهان ...

آره یه دوران خیلی جنب و جوش داشتیم ... ولی خیلی زود تموم شد ... افسوس که بی فایده فرسوده شدیم وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم دردا و ندامتا که تا چشم زدیم نابوده به کام خویش، نابوده شدیم ... چرا کسی خاطره نمیگه؟...:smile:

همه ی تاپیکای دیگه به خاطر امتحانا خلوت شده... تاپیک دانشگاهه ما زمان امتحانا شلوغ تر هم شده... :D علم و صنعتی یعنی این... ;)

اهل حقیقت آن کس است که سر در صحراهای بی خدا می نهد و دل حرمت گزار خود را میشکند... او در ریگزار زرد تافته در تف خورشید... تشنه کام به جزایر پرچشمه سار نیم نگاهی می افکند... آنجا که زندگان زیر درختان سایه گستر آرمیده اند... اما تشنگی او را بر آن نمیدارد که در خیل این آسودگان در آید... زیرا هر جا...

خوابگاه که آتیش گرفته بود یکی از دختر های خوابگاه میخواست از طبقه ی سوم بپره پایین... که البته فقط از ترس دود میخواست چنین کاری کنه و آتیشی وارد اتاق نشده بوده... :biggrin: آتیش سوزی که ما نصفه شب راه انداختیم سر یه قضیه ای بود که نمیتونم بگم... ولی جوری شده بود که کل نگهبانی و حراست دانشگاه با...

شوخی کردم ... :gol:

جنسش خوب بوده ها ... :biggrin:

من که اون ترم مشروط شدم... معادلات و ریاضی 2 رو افتادم... خاطراتی که از علم و صنعت یادمه یکی کتک خوردن دکتر صالحی بود که فکر کنم پاییز 83 بود... بنده خدا رو از تو اتاقش کشیدن بیرون کشون کشون سوار اتوبوس شرکت واحد کردن بردنش... و در پی اون با خاک یکسان شدن سوله ی بسیج... سر همین قضیه خیلی از بچه...

;)...

ارادتمندیم... :smile:;)

بنده خدا صالحی... چه بر سرش آوردن... :(

سلام... اگه پیام بازدید کننده ها رو پاک کردیم چه جوری مشه برگردوندشون...؟ آخه نوشته با قابلیت بازگشت... ممنون

منم محاسبات رو با گل بابایی(شایگان منش) پاس کردم... ترم آخر... خیلی استاد خوبی بود... البته یه موقع فکر نکنی اون مکانیکیه من بودما...:D

جریانات مگه فقط منظور آویزونی و از این حرفاست آبجی... تو کل بچه های مهندسی شیمی که 90% بچه سوسول بودن چند تا پسر باحال بود که با اونا دوست بودیم و کلی اغتشاش میکردیم... که خیلیاشو شاید خبر داشته باشین...:cool: اما همینجا بگم شماها جای خواهر من هستین... اگه حرفی زدم به دل گرفتین معذرت...

موافقم باهات... ;) ولی این 81 های میم شیمی ... جریاناتی داشتیم با اینا...:biggrin:

چقد شلوغ کردین... جناب clemenza خیلی خوش اومدی...:gol: چرا این میم شیمیا انقد به این میمه حساسن... هرجا هم میخوان رشتشونو توضیح بدن میگن ما شبیه مکانیک سیالاتیم... همش چند واحد با اونا فرق داریم... :D ولی جدای از این کلکلها و شوخیها ... بچه های علم و صنعت خیلی گلن ... علی الخصوص بچه های...