نتایح جستجو

تا نقش خیال دوست با ماست ما را همه عمر خود تماشاست

دلم از نرگس بيمار تو بيمار تر است چاره كن درد كسي كز همه ناچار تر است

من دچار درد بی پایان شب بیداری ام .. روزهای بی تو بودن خواب را از من گرفت...!!!

تا دستها کمر نکنی بر میان دوست بوسی به کام دل ندهی بردهان دوست دانی حیات کشته شمشیر عشق چیست سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست

من چه گویم زغم دل که تو میدانی چیست آنچه در عمق سکوت من عاشق جاریست دور گشتی زدلم هم نفس دیروزی از من اکنون شبحی زانچه تودیدی باقیست

اندر احوالات عشق ما ، همين يك جمله بس : من تو را بسيار ميخواهم ، تو من را ... بگذريم ...!

هر که میبیند مرا احوال پُرسَت میشود نام ما شاید مراعات نظیر تازه ایست ...

در جمع دوستان زره از پشت بسته ام آری رفیق..! دوره ی "فردین" دگر گذشت... http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.p...�شعر-بداهه

هـواي ديـده طـوفـانـي، دلـم دريـاي مـحـنتهـــا گهي مي بارد اين ابر و گهي مي غرد اين دريا http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.p...�شعر-بداهه

همراه بسيار است، اما همدمي نيست مثل تمام غصه ها، اين هم غمي نيست دلبسته اندوه دامنگير خود باش از عالم غم دلرباتر عالمي نيست فاضل نظری

يا رنگ غروبم من ، یا سرخی خونینم شکل من اگر خواهی ، گه آنم و گه اینم هر چند نی ام پنهان ، پنهان تو مرا خوانی در پیش نگاه تو ، یک ذره ام ار دانی

نمی دانم چه می خواهم بگویم زبانم در دهان باز بسته است در تنگ قفس باز است و افسوس که بال مرغ آوازم شکسته است

دل من ز بيقراري چو سخن به يار گويم نگذاردم كه حال دل بيقرار گويم شنود اگر غم من نه غمين نه شاد گردد به كدام اميدواري غم خود به يار گويم

در خيالم همه شب شعله زند رقص جنون تا سحر آنکه نخُفته ، دل بيدار من است اي صبا ! نامه ببر ، ايميل بزن يا اس ام اس سبب و علت تأخير ، ز رفتار من است ؟

دادیم به یک جلوهٔ رویت دل و دین را تسلیم تو کردیم هم آن را و هم این را

این فصل آخر است ببخش عاشقانه نیست امشب در این خرابه هوای ترانه نیست

تهمت‌ افسردگی بر طینت عاشق خطاست ناله هرجا آینه گردید آزادی‌ نماست بی‌فنا مشکل‌که‌ گردد دل به عبرت آشنا چشم این آیینه را خاکستر خود توتیاست

دور شدم از تو، دلم شور زد ساز دلم نغمه ي ناجور زد آه از آن چشم که با يک نظر بال و پرم را گره کور زد :gol:_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-:gol: