دلم گرفته آسمون نمی تونم گریه کنم
شکنجه میشم از خودم نمی تونم شکوه کنم
انگاری کوه غصه ها رو سینه من اومده
آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده
دلم گرفته اسمون از خودتم خسته ترم
تو روزگار بی کسی یه عمره که در به درم
حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم
من واسه اتیش زدن یه کوله بار شب بسم
دلم گرفته...