انگار دستات سرد سردن انگار چشمات شب تارن
آسمون سیاه ابر پاره پاره شر شر بارون داره می باره
حالا رفتی یو من تنهاترین عاشقم رو زمین تنها خاطراتم تو بودی فقط همین
.
.
گفتی برو تنها بمون با غصه ها همراه بمون، دیگه نمیتونم خسته ی خستم طلسم غم رو زدم شکستم، داره چشمام ابر بارون رو گونه هام شده...