ارغوان
ارغوان
ارغوان شاخه ي خونبار جدامانده ي من
اسمان تو چه رنگ است امروز
افتابيست هوا؟ يا گرفتست هنوز؟
من در اين گوشه كه از دنيا بيرون است
اسماني به سرم نيست
از بهاران خبرم نيست
انچه ميبينم ديوار است
اين سخت سياه
انچنان نزديك است
كه چو بر ميكشم از سينه نفس
نفسم را بر ميگرداند
ره چنان بسته...